از دارآباد تا درازلش (970325) 
	می دانستیم فردا یک روز با هوای مطبوع خواهد بود. لذا برآن شدیم مسیری زیبا را برای کوهپیمایی انتخاب کنیم و انتخاب ما از دارآباد تا عمق نهرهای پرآب کوهستان بود.
	بر اساس برنامه ریزی قبلی صعود را ساعت ۶.۱۰ صبح ازمیدان دارآباد شروع نمودیم در مسیر سنگفرش ادامه دادیم ، در منطقه "سربند غلاک" دقایقی توقف نموده و نقشه کوهستان توچال و مسیرها را مطالعه نمودیم . در ادامه را از کنار تقاطع "سر یال شن سیاه " گذشته و به موازات دره و جریان آب پیش رفتیم . 
	گلهای ختمی با رنگهای زیبا و متنوع جلب توجه می نمود . از منطقه "دو آب سیر دورود" که در آنجا  مسیر دره و آبشار "کبوترخان" جدا می شد گذشته و در مسیر شیب دار و مارپیج پیمودیم و " گرده کبوترخان" را پشت سرگذاشتیم. نوار سبز درختان در مسیر آب ، گویی رگه حیات را در دل کوهستان سنگی و سترگ دوانده بود . در ادامه مسیر به مزرعه گل ختمی رسیدیم و اراده گروه بر آن قرار گرفت تا تصویر خود در کنار این پهنه زیبا ثبت نمایند . 
	همچنان با صلابت به راه خود ادامه دادیم تا در ساعت ۴0. 7 آبشار" چال مگس" را با ریزش زیبای آب مقابل خود یافتیم .مسیر در سمت چپ به صورت دیواره و صخره ای بود که به کمک طناب از آن بالا رفته و بسوی "هفت حوض " پیش رفتیم .
	 
	
	
	
	               
	 
	 همچنان به موازات دره پر آب پیش رفته و لحظات را ثبت نموده و "چشمه سر هفت حوض " را نیز پشت سر گذاشته و ساعت ۴0. 8 به منطقه "باغچه خلیل " وارد شدیم که در آن انبوه درختان گردو نظرمان را جلب نمود و محیط را برای صرف صبحانه مناسب تشخیص دادیم .
	پس از صرف صبحانه و چای کیسه ای مخصوص در ساعت 9.10 در امتداد رودخانه به سوی مقصدی نامعلوم ادامه داده و همزمان از زیبایی مسیر لذت برده و در هر فرصتی لحظات خاطره انگیز را به ثبت رساندیم . در راه مار خوش خط و خالی را دیدیم که وحشت زده از خطر انقراض خود در سوراخی در پشت یک سنگ مخفی نمود . 
	 
	
	
	
	
	 
	ساعت ۱۱ روبروی دیواره ضلع شمالی اتراق و به خوردن و آشامیدن مشغول شدیم و ساعت ۱۱.۲۰ به سمت شمال و در مسیری که شیب فزاینده ای داشت پا کوبیدیم . در دیوار روبرو خط سفید جریان آب زیبایی خاصی به کوهستان می بخشید .
	در ساعت 11.40 به سمت چپ متمایل شده و در امتداد دره پیش رفتیم ، از نهر آب گذشته و روی تیغه ادامه داده وبا گامهای استوار به سوی خط الراس پیش رفتیم . 
	حدود ساعت ۱۲ با کمال ناباوری تصمیم به برگشت گرفته شد  ، در این وضعیت غم واندوه به سنگینی کوه توچال برشانه های من سنگینی میکرد .
، در این وضعیت غم واندوه به سنگینی کوه توچال برشانه های من سنگینی میکرد . 
 
	
	
	
	
	
	 
	با فرود در دره  مسیر برگشت را به سمت شرق و به سوی دراز لش تغییر دادیم . مسیر با پوشش گیاهی کوتاه و با شیب به سمت بالا را ادامه دادیم.
	در مسیر روی یک صخره تنها یک "اگاما " که نوعی مارمولک است مغرورانه و با گردنی افراشته از گوشه چشم ، ما میهمانان ناخوانده را می پایید و نگاهش چقدر تحقیر آمیز بود . 
	ساعت ۱۴.۳۰ کنار باغ با چند نفر کوه گرد که از دوستان عالیجناب تاجبخش بودند عکس یادگاری گرفتیم و نهایتا ساعت ۱۵ به چشمه دراز لش با ارتفاع 2379 متر که درختان زیادی آن را احاطه نموده و محیط دل انگیزی پدید آورده بود رسیده و جهت صرف نهار اتراق نمودیم .
	در آنجا آقای ایرج صفا ،دوست اقای امیر هراتیان به ما دم کرده آویشن و چای کوهی داد که نوشیدیم و بسیار لذت بخش بود . 
	
	
	
	 
	ساعت ۱۴.۰۵ پس از گرفتن عکس در زیر سایبانی زیبا به سمت پایین و با شیب تند ادامه داده و پس از طی مسافتی مسبر زیگزاگ شروع شد . 
	در ساعت ۱۷ منطقه سربند غلاک رسیده و با یک سگ از نژاد اشرافی آشنا شدیم و پس از لختی استراحت در ساعت ۱۷.۰۵ حرکت نموده و در ساعت 17.30 به مبدا صعود –میدان دارآباد رسیدیم و با شادمانی و مغرور از نتیجه پیکار با کوهستان سترگ راه خانه را در پیش گرفتیم. 
	