به نام خداوند بخشنده و مهربان
صعود به قله چین کلاغ 17/7/94
دشتها نام تو را میگویند،
کوهها شعر مرا میخوانند،
کوه باید شد و ماند،
رود باید شد و رفت،
دشت باید شد و خواند
حمید مصدق
ساعت 5:30 صبح جمعه جلوی فرهنگسرای بهمن بعد از سلام و احوالپرسی با دوستان سوار مینی بوس شدیم. 45 دقیقه بعد در انتهای محله سعادت آباد (معروف به بام تهران) از ماشین پیاده شدیم.
ابتدای مسیر کوهپیمایی ما از دره ای زیبا و سرسبز شروع شد. هوا خنک و نیمه ابری بود، شب گذشته باران باریده بود و برگهای زرد و نارنجی درختان که زمین را پوشانده بود، زیبایی دره را دو چندان میکرد.
در این دره ی زیبا درختان کهنسالی با قدمت 300 سال وجود دارند، که شاخه هایشان از سنگینی نزدیک زمین رسیده و رهگذران با چیدن سنگ به شکل ستون زیر شاخه ها مانع از برخورد آنها با زمین شده اند.
در طول مسیر دره به جان پناهی رسیدیم که کوهپیمایان خوش ذوق داخل آن میز و صندلی سنگی و طاقچه سنگی ساخته اند که بسیار زیبا و جالب است.
پس از یکساعت راهپیمایی به چشمه رسیدیم، گروهی از کوهنوردان کنار چشمه آتش روشن کرده بودند و استراحت میکردند.
پس از توقف جهت صبحانه و خوش و بش با آنها ، راه را ادامه داده و پس از خروج از دره به روی یال رسیدیم .
حرکت را از روی یال که مستقیما به قله چین کلاغ می رسد ادامه دادیم و ساعت 10 صبح به این قله ی زیبا رسیدیم.
قله چین کلاغ از قلههای جنوبی البرز جنوبی در نزدیکی تهران است.
این کوه از شمال به یونجه زار و از غرب به کوههای امام زاده داوود و از شرق به کوههای درکه و از جنوب به منطقه سعادت آباد و فرحزاد محدود میشود.
از جاهای دیدنی مسیر صعود به این کوه آبشار دره دیوانه و غار دوسنگ (اگر از طرف درکه صعود کنیم) سنگ نشین و دره بهشت و معدن سنگ سعادت آباد ( اگر از طرف سعادتآباد صعود کنیم) و رودخانه فرحزاد و قهوهخانه جاده یونجهزار (اگر از طرف یونجهزار صعود کنیم) است.
در اطراف این قله، قله های پلنگچال، کماچال، کوه نمه و اشتر گردن وجود دارد.
چند عکس یادگاری کنار قله انداختیم و پس از کمی استراحت مسیر را به سمت گردنه ی کارا و سپس دره فرحزاد ادامه دادیم.به علت پیش بینی بارندگی در بعدازظهر تصمیم به فرود داشتیم.
دره فرحزاد سرسبز و پر از درختان هلو، گردو و سیب است. بعد از نیم ساعت راهپیمایی در دره هوا متغیر شد و تگرگ بارید، حدود نیم ساعت بارش همراه با رعد و برق ادامه داشت.خود را به پانچو مجهز کردیم و راه را ادامه دادیم.
ساعت 13.10 به جاده قدیم امام زاده داوود و یونجه زار رسیدیم، اینجا در گذشته محل استراحت و خواب زائرانی بوده که پیاده به زیارت امام زاده میرفتند، که البته سالهاست که متروکه شده و محل اتراق کوهنوردان میباشد.
ما هم به یاد گذشته در آنجا آتش روشن کردیم و چای دودی خوش طعم و لذتبخشی نوش جان کردیم،بارش هم کاملا قطع و هوا بسیار مطبوع شده بود.
بعد از نوشیدن چای راهپیمایی را در دره فرحزاد ادامه دادیم و در میان راه به ایستگاه آب زندگانی رسیدیم. این محل هم در قدیم قهوه خانه ایستگاهی برای زائران بوده ولی اکنون مخروبه ای شده.
و پس از آن محله فرحزاد که مملو از رستورانهای مدرن شده، البته هنوز بازارچه بافت قدیمی اش را تا حدودی حفظ کرده و اهالی بومی هم دیده میشوند.
صعود امروزمان رو به پایان بود، خسته بودیم ولی بسیار شاد و سرحال از داشتن روزی زیبا و دور از هیاهو و روزمرگی های زندگی،
خداوند را برای این همه لطف و نعمت شکر میکنم.
ساعت 17 به مینی بوس رسیدیم و به سوی خانه راهی شدیم.
محمود غرات