آهار – قله آهنگرک ( هملون ) 3100 متر 90.6.18
کد مطلب : 81
تاریخ : سه شنبه 22 شهريور 1390 - 06:52

 

جمعه 90.6.18 : آهار – قله آهنگرک ( هملون )  3100 متر

 

لیدر و سرپرست : حاج آقا تاجبخش

عکاسان : آقایان کشاورز - دوست  حسینی

تعداد همنوردان : 28 نفر

گزارشگر : تینا فعال

 

هزینه برنامه : 2000 تومان


 

 

 از فلق تا شفق آدینه به مورخ 18/6/1390                                           

قابل توجه همه کسایی که لذت امروز رو از دست دادن!

5:15 بیدار باشی پر انرژی

برای اولین بار رسیدنی با تاخیر.(با عرض پوزش مجدد) لبخند ها بر لب و موج انرژی درجریان

6.30  حرکت اتوبوس از محل همیشگی قرار!(جلوی در فرهنگسرای بهمن)

شیطنت و خنده تا رسیدنی دوباره !

آهار شکراب به سمت آهنگرک

دور میدون آهار از ماشین پیاده شدیم و بعد از یک دقیقه حرکت صادر شد

هوا خنک ودلپذیر بود.چندین تازه وارد داشتیم. خوش آمدگویی و خوش و بشی

از کوچه های آهار می گذشتیم و سکوتش را می شکستیم 

 

کمی جلوتر برای مراسم معارفه ایستادیم

خبر داغ داغ: استاد ارجمند جناب آقای تاج بخش اعلام کردن که امروز(یعنی 18 شهریور)سالگرد 52 سالگی کوهنوردیشونه!

به افتخار حاج آقا دستی جانانهcheeky

احسنت بر این همه پشتکار.احسنت بر این پیشکسوت.مرحبا بر این همه استواری

نگاه ها پر از تحسین بود!cheeky

پیر مرد جد و آبادته!wink

استاد 28 ساله ی ما تولد 52 سالگی کوهشونه! کجای کاری آقا؟؟!!!

خانوم ها به صف و آقایون به ترتیب پشت صف!wink

 

سر گروه : حاج آقا تاجبخش

سرپرست : عباس آقا هاشم زاده

مسئول انضباطی : آقا محمدنیا

انتهای گروه :ابراهیم حاجی زاده

 

در جایی بسیار زیبا به بهانه ی نفس گرفتن تازه وارد ها حاج آقا ایستی دادند و نکته ای آموزشی دادند

نکته:برای جلوگیری از آب آوردن و آرتروز زانو پس ازهر قدم زانوی پا را کاملا صاف می کنیم.

شمارشی بلند دادیم :1.2.3.4......28. بله 28 نفر

همه پشت حاج آقا از سمت راست از مسیر خارج شدیم .با اجازه گرفتن حاج آقا از صاحب باغ از داخل نهری خلاف جهت آب وارد باغی زیبا شدیم.باغبانی مشغول علم کردن بساط چای بود

9:45 صدای پرنده ها.سایه ای دلچسب.دوستانی خوش مشرب و در نهایت صبحانه ای به یاد ماندنی

10:30: حرکت.به راه باز گشتیم

نیم ساعت بریم  2 ساعت دیگه مونده!...(جمله ی استاد به شاگردان تازه وارد)

مجدد از سمت راست از مسیر خارج شده و شیبی تند را به طرف چشمه بالا رفتیم

نیم ساعت دیگر برای نشستن کمپ اولی ها زمان باقیست.wink

کمی بالاتر دو تا درخت نمایان شد و کمی جلوتر چشمه آب و گله ای گوسفند

11:40 سرانجام با 22 نفر به سمت قله حرکت کردیم...شیب نسبتا تندی را به صورت زیگزاگ بالا رفتیم و بابت سلامتی از پروردگار سپاسگزاری می کردم که اجازه ی دوباره آمدن.صعود کردن.لذت بردن را به من و ما می داد

تو همین فکرا بودم که حواسم رفت پیش خانوم جمالی .یادمه اولین باری که وارد گروه شدم و واسه ی قله ی چین کلاغ راهی شده بودیم می گفتن که   قندیل افتاد رو کمرم  و 2 ساعت با کمر شکسته کوه رو پایین اومدم

با همه سختی و دردی که کشیده بودن باز هم به کوه می اومدن.درس بزرگی واسم شدن و یاد گرفتم و گرفتیم که هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی از خواسته و علایقمون دست نکشیم و محبوبیت و معروفیت نیست که آدما رو بزرگ می کنه بلکه بزرگ بودن آدماست که اونها رو محبوب میکنه.مثل خاله و خیلی هایی که ما میشناسیمشون

و حالا هم دوباره جاشون خالیه .انشاا... که زود تر خوب شن که دلمون تنگ واسشون

حاج آقا به خواسته ی ما وقت تنفس دادن و همین بهانه ای شد تا به صدای باد گوش کنیم.3 دقیقه ای چشمامون رو بستیم و دل دادیم به آرامش پر هیاهوی باد

جانی تازه گرفتیم.همگی با صدای بلند فریاد بر آوردیم که خدایا شکرت

این کار استاد، علاقه ی من رو به کوه و کوهنورد و کوهنوردی هزاران برابر کرد.چه حرمت زیبایی دارد کوه...

با بالاتر رفتنمان قله ی آهنگرک در آن دور نزدیک رخ نمایی می کرد

90 دقیقه ای طول کشید تا شیب را گذرانده و به خط الراس برسیم

14:15 این هم قله آهنگرک.ارتفاع 3100 متر. آن نزدیک دور حالا نزدیک نزدیک بود.خنده بر لب دل پر از شوق و شعف

 چند نفر اولین قله ی خود را زیر پا داشتن...تبریک فراوان smiley

14:30 حرکت به سمت پایین و تمام مسیر شن اسکی و هر از چند گاهی دید زدن اطراف و مسیر رفته شده را

و سر انجام ناهار کنار چشمه.به به ! چه دلی از عزا در آوردیم!جاتون خالی

تمام مسیر برگشت هم مثل رفت به شیطنت و خنده گذشت.(یه چی بگم تا کسی نیومده.در گوشی!)برگشتنی یه عالمه آلبالو خشکه چیدیم و خوردیم.تازه یه آقایی هم که داشت سیب می چید بهمون سیب تازه دادwink

و بعدش هم یه مدیتیشن کوچولو کنار جریان آب.

و  ساعت 6 و میدان آهار.و ترافیکی  وحشتناک در راه برگشت...آها....!داشت یادم می رفت!یکی بود امروز تو گروه که واسه اولین بار موفق شده بودن برن قله ی دماوند

تو ای دیو سپید پای در بند                      تو ای گنبد گیتی ای دماوند

تبریک فراوان و آرزوی سلامتی و انشاا.... موفقیت های بزرگتر آقای ابراهیم حاجی زاده

خلاصه اینکه بستنی مهمون کردن همه رو و دستشون درد نکنه

 21 : جلوی فرهنگسرا و اتمام برنامه


منبع : گروه کوهنوردی پرسون - پنجره ای به کوهستان
لینک این مطلب : http://www.window2mountains.comp81