برنامه : شهرک ثامن– کله قندی – قله وردیج 94.11.23
لیدر و راهنما : استاد تاجبخش
سرپرست : همت قلی زاده
عکاس : مجید کشانی
همنوردان : 9 نفر
گزارش : فریبرز دلشاد
راه، خاک، خستگی
دره، تنگه، چشمه، رود
قله، ٱرزو، امید
سنگ، صخره و صعود
بچه ها در این سفر
کوله را سبک کنید
توشه مهم ماست
مهربانی و امید.
مقدمه، در فرهنگ دهخدا آمده است :کوه عبارت است از هر برآمدگی کلان و مرتفعی در سطح زمین خواه از خاک باشد یا از سنگ...
اولین جایگاه انسان های اولیه برای در امان ماندن از سرما و گرما و حمله حیوانات درنده، غارها بوده اند که آنهم در دل کوه جای دارند. بنابراین انسان از همان روزهای ابتدای خلقت با کوه آشنا بوده است.
هر چند نمی توان زمان و فرد مشخصی را به صورت قطعی به عنوان اولین کوهنورد امروزی نام برد اما جرج سارتون در کتاب تاریخ علم می نویسد :نخستین کوهنوردی ثبت شده در تاریخ مربوط به صعود سرداران ایرانی (آرتاخه و یوبراندا ) بر فراز کوه آتوس در زمان خشایار شا جهت ثبت نقشه برداری برای ساخت دالانه یا کانال آبی است که کشتی های نیروی دریایی ایران از آن عبور کنند. (مقدمه ای مرتبط با موضوع کتاب خوانی،این هفته گروه )
ارتفاعات غرب تهران، این هفته شروعی متفاوت...
زمانی که بزرگراه همت را به سمت غرب ادامه می دهیم، پس از پشت سر گذاشتن خروجی کمربندی آزادگان از اولین خروجی به سمت شمال خارج شده، در انتهای مسیر شهرک ثامن راه را به سمت کوهپایه پی می گیریم، جوی آب زلال و روان کنار مسیر جناب حقیقی را به صرافت شستشوی خودرو بعد از پیاده شدن ما می اندازد . در گرگ و میش صبحگاهی با ترک خودرو، از کنار تصفیه خانه بزرگ در حال احداث برنامه این هفته را در ساعت 6.45 آغاز می کنیم.
سکوت فرا گیر پیرامون ما را فقط آهنگ جریان آب برهم می زند و بس. اندکی بالاتر به دستورحاج آقا تاجبخش با توقف مراسم معارفه وتقسیم وظایف افراد گروه انجام می پذیرد.
پس از 1 ساعت ونیم بالا رفتن از شیب های تند و در مسیری نا آشنا برای اغلب بچه های گروه، استاد رخصت توقف و صرف صبحانه را می دهد،
هوای سنگین و تیره رنگی که بسان ابر، شهر تهران را در بر گرفته در مقابل دیدگان ، تا بلو نازیبا از مدرنیته را به نمایش گذاشته، و ما با شروع مجدد حرکت رو به بالا سعی در پاک کردن این تصاویر از ذهنمان می کنیم.هر چند خود ما در طول هفته بخشی از این تابلو هستیم.
با رساندن خود به یال اصلی قله کله قندی و مشاهده یکی دو کوهنورد دیگر که همراه با چاق سلامتی های خاص استاد است، و لذت بردن از اشعار نغز و صدای دلنشین جناب غرات خود را در پای قله می یابیم، با گذر از صخره های با برف و یخ در ساعت 10 گروه بر بالای قله می رسد،
آیا این آخرین نقطه صعود امروز است؟ خیر مگر استاد راضی می شود، با تغییر مسیر به سمت غرب و عبور از مسیر یال یخ زده و پر از برف خود را به مسیر اصلی قله وردیج رسانیده، و راه دومین قله را پیش می گیریم.
در مسیر استاد ضمن نشان دادن ارتفاعات پیرامون نام و نشان و خاطرات مرتبط با صعود های پیشین را ذکر می کند، و اکنون در ساعت11.10 ما برفراز قله وردیج هستیم،
پس از درنگی کوتاه، مسیر مقابل را در پی گرفته و کمی پایین تر از سمت شرق با شن اسکی خود را در مسیر یکی از دره های منتهی به هیجده بهشت قرار می دهیم،
راهی بکر و اختصاصی از استاد، که در سمت راست آن دامنه ای با پوشش کامل برف از بالا تا پایین قرار دارد و در سمت چپ دامنه ای دیگر ولی خشک و بدون هیچ ردی از برف و باران، به دنبال رود شکل گرفته در دره محل تلاقی این دو دامنه راهی پایین دست می شویم،
با رسیدن به اولین چشمه محل اتراق نهار تعیین و در ساعت 13 دو نفر از اساتید فن آتش افروزی گروه مشغول بر پا کردن آتش می شوند، دیگران نیز به مهیا نمودن سفره نهار می پردازند، جایتان سبز پس از استراحت در ساعت با ادامه مسیر در راستای رود که کم کم بزرگتر می شود، ادامه راه داده و در ساعت 14.30 خود را از مسیر کنار تونل در دست ساخت به آبشار حقیقت واقع در جاده کن می رسانیم،
جايی که در ساعت16.40با دیدن ماشین آقای حقیقی تازه می فهمیم که برنامه این هفته هم به پایان رسیده.
پس تا آغازی دیگر خدا یارتان. بدرود