برنامه : حاجی آباد به قله دارآباد 94.3.22
لیدر و راهنما : استاد تاجبخش
سرپرست : همت قلی زاده
عکاس : مجید کشانی
همنوردان : 8 نفر
گزارش : محمود غرات
به نام یزدان پاک
زیارت قله دارآباد در واپسین روزهای بهاری 22/3/94
یاد من باشد فردا دمِ صبح،
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب، زمین
مهربان باشم با مردم شهر،
و فراموش کنم هرچه گذشت!
با درود حضور دوستان گرامی
خدای مهربانم، یک صبح زیبای دیگر را با ترنم دلنشین پرندگانت آغاز نمودم، پرندگانی که شکرگزاری میکنند و نیایش. شکر برای یک روز زیبای دیگر، شکر برای بوی خوش زندگی، شکر برای سلامتی جسم و جان و شکر که میتوانم بار دیگر جمعهای خاطره انگیز و دلپذیر را با دوستانِ جان سپری کنم.
مطابق برنامه ساعت 5 صبح روبروی فرهنگسرای بهمن سوار مینی بوس شدیم، همنوردان همه سرحال و پرانرژی مثل همیشه! برنامه، صعود به قله زیبای دارآباد بود. مینی بوس به سمت شرق تهران به راه افتاد. از اتوبان امام علی، لشکرک، رودبار قصران و سپس جاده اوشان فشم به مقصد روستای حاجی آباد گذر کردیم.
حرکت را ساعت 6.15 از روستای زیبا حاجی آباد ( در میانه جاده اوشان فشم ) آغاز نمودیم.
این روستای سرسبز آب و هوایی ییلاقی دارد، خوشبختانه هنوز در روستا کوچه باغهای زیبایی وجود دارند که در آنها آوای پرندگان گوش را مینوازد و بوی خوش میوه ها به مشام میرسد. آغاز حرکت از چنین مکانی روح و جانمان را تازه کرد و انرژی مضاعفی به ما داد. در هنگام عبور از یک کوچه باغ از شاخه های درخت توتی که از خانه ای به بیرون سرک کشیده بود، توت سر درختی خوردیم، بسیار خوشمزه و شیرین بودند!
بعد از خروج از روستا،به سمت دامنه کوهستان حرکت را ادامه دادیم، پهنه وسیع کوه پر از سبزه و درختان سبز و برافراشته بود، این همه عظمت و زیبایی واقعا تحسین برانگیز است.
با تغییر مسیر به علت فنس کشی های مربوط به منطقه نظامی خود را به سرچشمه آب در میان دره رساندیم و ساعت 7:40 صبحانه ای لذتبخش را در کنار آب جاری و در مکانی با صفا و سرسبز، صرف کردیم، دوستان هم از فرصت استفاده کرده و مقداری چای کوهی چیدند.
بعد از صرف صبحانه، ساعت 8:20 حرکت کرده و مسیر را از میان دره و به موازات یال حاجی آباد ادامه دادیم.
ساعت 11.20 به قله رسیدیم، همگی از زیارت قله خوشحال بودیم، حسی خوب و وصف نشدنی که هربار بعد از رسیدن به قله در ما پدیدار میشود و هیچ گاه هم تکراری نمیشود.
چند دقیقه ای روی قله استراحت کردیم و عکس گرفتیم، حاج آقا هم با اشاره به سمت شرق، قله های کلوم بستک، مهرچال، آتشکوه، دماوند و سد لتیان را به ما نشان دادند که در آن میان قله دماوند جلوه بدیعی داشت، همچنین ایشان توضیح کاملی در مورد محل قله ها بیان کردند که بسیار مفید و جالب بود، البته ما همیشه از دانش و راهنماییهای ارزشمند ایشان بهره مند هستیم.
سپس مقداری روی دیواره های سنگی دارآباد حرکت کردیم و دوباره به قله بازگشتیم و چند عکس یادگاری دیگر هم انداختیم. روی قله تعداد زیادی کوهنورد حضور داشتند که با ایشان سلام و احوالپرسی کردیم، حاج آقا هم با شوخی معروفشان که پیرها را جوان، و جوانان را پیر خطاب میکنند، لبخند به لبان آنها نشاندند!
ساعت 12:10 فرود از قله را آغاز کردیم و از مسیر اصلی روی خط الراس، به سمت جان پناه نظامی ابتدای خط الراس به راه افتادیم. همنوردان عزیز هم در طول مسیر از چیدن چای کوهی غافل نمیشدند!
" تابلوی ابتدای خط الراس دارآباد در بهمن 93 "
با رسیدن به جان پناه حاج آقا با معرفی چشمه ای در شرق جان پناه (دره یورت ) همگی مان را شگفت زده فرمودند. ساعت 13:20 در کنار چشمه زیبا و زلال برای صرف ناهار توقف نموده و حدود 2 ساعت در آنجا استراحت کردیم.
هوا بسیار دلپذیر بود، 2 عدد طالبی را که داخل حوضچه چشمه انداخته بودیم و بسیار خنک شده بود، با دوستان صرف کردیم، که خیلی هم چسبید! آقای قلیزاده هم زحمت کشیدند و با چای دودی مطبوع و خوش طعمی که درست کرده بودند، خستگی را از تن ما زدودند.
در همین حین هم من برای دوستان اشعاری را میخواندم. کنار چشمه به طور اتفاقی با پدر و پسری آشنا شدیم، که از قله میآمدند، پدر حدود 85 سال سن داشت و بسیار سرحال و سرزنده مینمود. ایشان تعریف کرد که این درختان زیبای کنار چشمه را در سال 57 به دست خود کاشته است. واقعا آشنایی با ایشان بسیار جالب و انرژی بخش بود.
ساعت 15:20 دقیقه فرود را از چشمه و در مسیر پشت بیمارستان مسیح دانشوری ادامه دادیم، ساعت 5 در میدان اصلی دارآباد به مینی بوس رسیدیم، پرنشاط از داشتن روزی دلپذیر و صعودی موفق راهی خانه شدیم.
محمود غرات