برنامه : دیزین – قله سی چال 3730 متر
برگشت از آهار 93.7.4
لیدر و راهنما : استاد تاجبخش
سرپرست : جعفر فصیحی
عکاسان : رضا احمدی – سجاد شاه کمالی
همنوردان : 11 نفر
گزارش : آتیه
دیزین تا آهار !!!!!!... آخه این درسته؟؟؟؟؟؟؟
بعله دیگه...مهرماه هم به میمنت و خوشی از راه رسید و این روزها هوا به قدری خنک و دوست داشتنی شده که تابستان داغ 40 درجه ای را با تمام خاطرات صعودهای دل انگیزش درگوشه ای از ذهن مان به یادگار می گذاریم و می رویم سراغ صعودهای پاییزه...
و اما اولین برنامه ما در فصل پاییز
7.20 صبح دیزین بودیم... روی گردنه دیزین باد تندی می وزید...بادگیرها را به تن کردیم و بلافاصله به راه افتادیم...کمی که گرم شدیم توی آفتاب ایستادیم برای معارفه همیشگی
و ادامه مسیر...
قله سی چال:
این قله که جزء قلل البرز مرکزی محسوب میشود در شمال استان تهران حد فاصل جاده چالوس و هراز و در جنوب منطقه دیزین و شمال آبادی آهار واقع شده و ارتفاعی در حدود 3750 متر دارد.
پیست اسکی دیزین نیز در دامنه شمالی این قله قرار دارد. این پیست مرتفع ترین پیست اسکی ایران است که همواره از آغاز فصل زمستان تا اوایل فصل بهار در دامنه های شمالی خود میزبان انبوه علاقه مندان به ورزش اسکی می باشد.
ظاهرا وجه تسميه قله سي چال به دليل وجود سي چاله و گودی در اطراف قله است كه در تمام فصول سال آب در آن جمع مي شود...
یکساعت بعد کنار ساختمان تله اسکی پیست دیزین توقف کردیم برای صبحانه...
صبحانه به دستور حاجی "سبک"...توی ارتفاع هستیم...
همه مشغولند...جعفر در پی روشن کردن آتش و بساط چای هیزمی...آقا احمدی در پی یافتن گوشی موبایل زینب که اول صبحی جلوی آتش نشانی جا گذاشته ...
و من ... مبهوت 4000 متریهای اطراف ...کلون بستک و سرکچالها و خط الراسی که آرزویش را دارم
بعد از یک استراحت طولانی یکساعته حالا دیگه وقت حرکته...حرکت بطرف قله... و نیم ساعت بعد یعنی 10.10 صبح روی قله هستیم
خب ، حالا اگر فکر می کنید حاجی لیدر ما به یکساعت و نیم صعود رضایت می دهد خیالات باطل فرموده اید قربان... دوستان هم که همگی پایه اند ، بنابراین حاجی لیدر نگاهی به منطقه می اندازد و ادامه راه تصویب میشود...
میریم آهار... با آقا حقیقی راننده که گردنه دیزین منتظرمان است تماسی می گیریم و قرار را برای ساعت 5 در میدان آهار می گذاریم ...برو بریم
10.20 حرکت مجدد ...زیر خط الراس سی چال- اله بند...مسیر پاکوب مشخصی ندارد و هر آنچه هست راه رفته چو پانها و گله هاست... گوسفند سرایی در بین راه با چاله هایی آبگیر برای آبشخور گله... ... معلومه که پای بشر ، آنقدرها به اینجا نرسیده ...زباله ای در راه نمی بینم
حرکت ادامه می یابد...قله قلعه دختر از دور پیداست ...در حال تراورس هستیم و به تدریج ارتفاع کم می کنیم... و منطقه آنقدری بکر که تمام غم و غصه هایم را از یاد می برم و غرق درمعجزه آفرینش می شوم
پس از طی فراز و نشیب های مسیر بالاخره زیر قله اله بند دوری می زنیم و وارد دره آهنگرک می شویم...
دامنه ای با شیب تند و با ترکیبی از شن اسکی را برای فرود انتخاب می کنیم...خوشبختانه شن اسکی کمی نمناک است و فرود را آسانتر کرده
پس از این فرود طولانی به گوسفند سرایی در بالای ده می رسیم ...12.50
استراحتی کوتاه داریم و سپس حرکت را در دره آهنگرک بطرف چشمه ده تنگه ادامه می دهیم
14.20 :بساط ناهار در کنار چشمه ده تنگه با بحث های سیاسی – فلسفی...
یکساعت و 20 دقیقه ، استراحتی طولانی تا مرهمی باشد برای پاهای تاول زده بعضیا... و دوباره برپا بطرف میدان آهار
از کوچه پس کوچه های آهار که می گذریم خانمهای روستا خسته نباشیدمان می گویند و ما هم پز می دهیم که از دیزین آمده ایم و این هم قیافه خانمهای فوق الذکر
17.10 : میدان آهار...در خدمت آقا حقیقی راننده که بنده خدا دیگه به این رفت و برگشت های عجیب و غریب ما عادت کرده
شاد و سلامت باشید
آتیه