قله وردیج 92.8.3
کد مطلب : 197
تاریخ : دوشنبه 27 آبان 1392 - 06:33

برنامه : آبشار حقیقت – قله وردیج 92.8.3

 

لیدر و راهنما : استاد تاجبخش

سرپرست : آقای قربانی

عکاس : سید رضا نظری

همنوردان: 14 نفر

 

گزارش : سید رضا نظری

 

زندگی راه رسیدن به خداست.


 

ساعت 4.30 بامداد جمعه قبل از اینکه ساعت زنگ بخوره از خواب بیدار شدم و پس از آن همراه چند نفر از دوستانم که شکر خدا هر هفته به تعداد شون اضافه میشه به سمت محل قرار گروه حرکت کردیم.متاسفانه بعلت دوری راه طبق معمول دیرتر از بقیه رسیدیم.مینی بوس آماده و دوستان منتظر ما که پس از رسیدن ما به راه افتادیم.

6.30 صبح به منطقه واریش که تقریبا در 5 کیلومتری جاده امامزاده داوود قرار دارد رسیدیم.روزگاری آبشاری زیبا در آن محل خودنمایی می کرد که متاسفانه به خاطر جاده سازی تهران - شمال کاملا از بین رفته بود و اثری از آن نبود.

در همان ابتدای مسیر مراسم معارفه در مقابل تونل تهران - شمال انجام شد. این برنامه با حضور 14 نفر از دوستان آغاز شد.

هوا تقریبا سرد شده بود و همگی با لباس گرم به راه خود ادامه دادیم ولی کم کم هوا رو به گرمی رفت و بالاجبار لباس کم کردیم .

 

 

 در طول مسیر به باغ بزرگی که مملو از درختان میوه (ولی دریغ از میوه )بود رسیدیم یکی از دوستان در جستجوی گردو ناکام ماند crying و به راه خود ادامه داد.

پس از آن باغ به آبشارحقیقت که بخاطر عدم بارش تقریبا خشک شده بود رسیدیم و با چند کوهنورد که زودتر از ما به آنجا رسیده بودند و اتراق کرده برخورد کردیم . پس از برداشتن آب و گرفتن چند عکس یادگاری به پیشنهاد استاد تاجبخش در بالای آبشارجهت صرف صبحانه توقف کردیم.

ساعت 8 صبح را نشان میداد و این در نوع خود یک رکورد برای خوردن صبحانه به حساب می آمد.

 

 

پس از 40 دقیقه مجددا به راه خود ادامه دادیم.مسیر امروز دامنه غربی دره است که در ابتدا شیب نسبتا تندی دارد.

در ادامه راه استاد مسیر سنگی را انتخاب کردند و به اصطلاح دست به سنگ شدیم که بسیار لذت بخش و هیجان انگیز بود (در این میان، پیرهن چارخونه خیلی شلوغ می کرد و مستعد جریمه شدن بود که خدا بهش رحم کرد و قسر در رفتindecision)

 

 

از شیب تند و مسیر سنگی که گذشتیم به یال رسیدیم که از آن بالا دریاچه مصنوعی چیتگر ( خلیج فارس ) به شکل چشمگیری نمایان بود

ولی چیزی که بسیار تعجب برانگیز بود وجود جاده ای که در آن ارتفاع به چشم میخورد حال دلیلش چه بود خدا میدونه.

 

 

دریاچه شهدای خلیج فارس در شمـالغـرب شهـر تهـران و شمـال پارك جنگلی چیتگر قرار گرفتهاست. آب رودخانه کن پس از عبور از یک بند انحرافی و سازه رسوبگیر، وارد این دریاچه 140 هکتاری می شود.

دریاچه شهدای خلیج فارس و متعلقات آن شامل اماکن مذهبی، تفریحی و تفرجگاهی است که در دو مرحله اجراشده و مورد بهرهبرداری قرارمیگیرد.

 


 اگرچه مطالعات مربوط به طراحی دریاچه شهدای خلیج فارس به عنوان محور توسعه منطقه 22 شهرداری تهران از سال 1379 آغازشد اما باید دانست که نخستین ایده ها برای اجرای چنین پروژهای به حدود 40 سال پیش بازمی‌‌گردد. درنهایت اجرای این پروژه پس از بازنگری در طرح های اولیه از مهرماه 1389 آغازشد تا رویای 40 ساله شهروندان پایتخت نشین برای داشتن دریاچهای در اقلیم نیمه خشک شهر تهران ظرف مدت 30 ماه به حقیقت بپیوندد.

 

هدف اصلی از ساخت دریاچه شهدای خلیج فارس، ایجاد یک منطقه گردشگری، تفریحی و تفرجگاهی است که علاوه براین، امکان بهرهبرداری بهینه از منابع آبی موجود در محدوده طرح و تلطیف هوای بخشی از شهر تهران را تأمینمیکند.

 

مسیر را روی خط الراس ادامه داده و ساعت 10.45به کله قندی مشرف به شهرک راه آهن رسیدیم .

 

 

پس از گرفتن چند عکس و رفع خستگی مجددا روی خط الراس ادامه دادیم تا ...

 

 

در ساعت 11.45 به سنگ چین قله وردیج  رسیدیم .

 

 

خوشحال از دیدار قله ای دیگر فرود در دره واریش را آغاز کردیم.

داخل دره به چشمه کوچکی رسیدیم که خار و خاشاک جلوی چشمه را مسدود و آب کمی از آن می آمد. استاد همراه هادی شروع کردند به باز کردن مسیر چشمه که تلاش آنان تحسین برانگیز بود.قرار بود آنجا محل اتراقمان باشد که تصویب نشد و همگی به سمت چشمه پایین دره و آبشار حقیقت (محلی که صبحانه در آنجا صرف شده بود) حرکت کردیم.

 یکی پس از دیگری به محل رسیدیم و بساط چای و ناهار پهن شد(ساعت 13.30) هر کسی گوشه ای با چند نفر از همنوردان مشغول خوردن ناهار بود.خوشبختانه به خاطر داشتن وقت کافی حسابی استراحت کردیم و پس از آن رفته رفته کوله ها جمع و به حرکتمان ادامه دادیم .

به جاده که رسیدیم با کمال تعجب از مینی بوس خبری نبود.می خواستیم همانجا استراحت کنیم که لیدر مرد خستگی ناپذیر cool ترجیح داد در همان حاشیه جاده به راهمان ادامه دهیم.دیدن گروه کوهنوردان، باعث تعجب کسانی بود  که در کنار رودخانه مشغول تفریح بودند.

مینی بوس که رسید (ساعت 15.45 ) همه سوار شدند الا یکی حاج احمد خودمون که همیشه در رویای خودش سیر می کنه blush اونیز که به جمع  ما پیوست حرکت کردیم . در طول مسیر سادات گروه دست به جیب شدند و عیدی عید غدیر را تقدیم اعضای گروه کردند.خانم هاشمی هم زحمت گرفتن بستنی را کشیدند و عیدی خود را تکمیل کردند.

برنامه امروز یک برنامه نسبتا سبک بود سرشار از خوشی و شادی که باعث می شد که یک هفته بعد را با انرژی مضاعف به کار روزمره خود بپردازیم.

زندگی راه رسیدن به خداست...  

 

 

هزینه برنامه : 12000 تومان


منبع : گروه کوهنوردی پرسون - پنجره ای به کوهستان
لینک این مطلب : http://www.window2mountains.comp197