برنامه : دره ایگل – آبشارها 92.2.13
لیدر و راهنما : استاد تاجبخش
سرپرست:آقای مرتضی محمدی
عکاس : عباس حاجی زاده
همنوردان : 18 نفر
گزارش : تینا
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد...
5:00 بیدار باشی پر انرژی،ذوق سفر،به به جمعه ای لذت بخش
6:00 محل همیشگی قرار جلوی فرهنگسرا.مثل همه ی جمعه ها خوش و بشی خندان تا مقصد نهایی نفر بر گروه یا همون ابتدای مسیر ما
تماشای اطراف و سر انجام ساعت 7.30 ابتدای روستای ایگل
عبور از کوچه و گذرهای قدیمی،خشت و کاهگل های خرابه هایی که روزگاری جان داشته اند....و سرانجام عبور گله ای گوسفند و بز که دیگر منحنی لبخند را به آخر رسانده بود
دایره ی آشنای معارفه و از آن پس به صف شدن همنوردها
خواست خداوندی،اراده ی خداوندی،هوای پاک کوهستانی و سرزمین آبشارها....
دو راهی بر سر راه و انتخاب مسیر، نه به سمت آبشار اول، بلکه مسیر سمت راست که به کنار رودخانه و داخل دره ی چندین رنگ ایگل منتهی می شد.
عقربه ها به ساعت 9 نزدیک می شد و آقای محمدنیا وقت صبحانه راطلب می کردند (واقعا اون لحظه با تمام وجود باهاشون موافق بودم )
و سرانجام ساعت 9:15 پس از عبور از رودخانه ،جایی بهشتی در نزدیک همان رودخانه ی جاری بر سطحی صاف و سر سبز( که البته از گفتن جزییات به شدت خوداری می کنم
تا یادم نرفته بگم که وقتی از نفر بر پیاده شدیم و به کوچه باغ ها قدم گذاشتیم قله توچال سفید پوش و یال زیبای ایگل –توچال در همان دور نزدیک خود نمایی می کرد و منظره ای زیبا در جان و ذهن ما ثبت کرد.
پیش به سوی بالاها و آبشارها
ایگل از روستاهای دهستان رودبار قصران بخش رودبار قصران شهرستان شمیران استان تهران ایران است.
مسیر دستیابی : تهران – فشم – روستای ایگل –آبشار ایگل
در فاصله حدود 25 کیلومتری شمال شرق تهران و 4 کیلومتری غرب اوشان، روستای آباد و پر رونقی قرار دارد که ایگِل نامیده میشود. برای دستیابی به این منطقه باید از جاده اوشان به آهار در اواسط جاده به سمت چپ در راه فرعی مشخصی خارج شوید.
به گفته اهالی، جمعیت ایگل در تابستان بالغ بر 800 نفر است که در زمستان به کمتر از نصف تقلیل مییابد. ارتفاع این روستا از سطح دریا حدود 2هزار متر است. به روستای ایگِل (EGEL)، ایگُل (EGOL) هم میگویند. در مسیر روستا تابلوهایی (فارسی و لاتین) با هر دو نام مشاهده میشود.
بیشتر جمعیت ثابت ایگل به باغداری و دامداری مشغول هستند ومحصولاتشان اکثراً: گیلاس، آلبالو، سیب و گردو است. در باغهای روستا میوههایی از قبیل: آلو زرد، آلو سیاه، آلوچه و ... نیز دیده میشود.
اهالی ایگل با شروع فصل سرما و کم شدن علوفه، اوایل پاییز گوسفندان خود را همراه با چوپانها به مناطق گرمسیر تهران مثل شهری ری و ورامین فرستاده و با آغاز بهار، مجدد به روستا برگردانده میشوند. البته این ییلاق و قشلاق کردن گوسفندان فقط مختص ایگل نبوده بلکه سایر روستاها نیز به این کار مبادرت میورزند.
نکته جالب دیگرآن است که جهت پاکیزه نگهداشتن آب رودخانه و نهرها، برای آبخوری گوسفندان محل و نقطه خاصی را در نظر گرفتهاند و به چوپانها سپردهاند که به هیچ وجه گوسفندان را در ارتفاعات بالا دست و بالای آبشار برای خوردن آب به پای رودخانه اصلی نبرند. از اینرو حتی گاهی آب نهرهایی که از میان باغهایشان میگذرد را به مصرف آشامیدن نیز میرسانند.
ایگل از جمله روستاهایی است که در منطقه بیشترین باغها را دارا است. وجود آب فراوان و باغات نسبتاً وسیع عامل اصلی توسعه این روستا است.
ایگل به دو بخش: بالا ده و پایین ده تقسیم شده و کوچههایی به نامهای: روستا، آبشار، تنگه پری و ... در روستا دیده میشود. بیشتر نامهای فامیل روستا کمالی و آقابیک هستند و پس از آن به نامهایی چون حسینی، چناری و غزازانی میتوان اشاره کرد.
این روستا دارای امکانات: برق، تلفن، و لوله کشی آب بوده و معابر و کوچههای اصلی روستا آسفالته میباشد. آب آشامیدنی روستا از چشمه پرآبی بنام «هرَج جاری» واقع در ارتفاعات غرب روستا تأمین میشود. این چشمه در مسیر اصلی باغات و آبشار ایگل قرار دارد (البته با کمی فاصله از مسیر اصلی)
امامزاده علی اکبر (ع)
در بافت میانی روستای ایگل و در انتهای کوچهای تنگ و باریک بنایی تک اتاقی وجود دارد که اهالی آنرا امامزاده علی اکبر میخوانند. امامزاده علی اکبر از نوادگان حضرت سجاد (ع) است. بنای امامزاده علی اکبر اتاقی است رو به سمت شرق که سه طرف آن دیوار و جبهه شرقی آن دارای در و پنجره فلزی میباشد. ساختمان امامزاده سالیان اخیر مرمت و بازسازی شده و دارای سرویسهای بهداشتی است که گردشگران و مهمانان روستا نیز میتوانند از آن استفاده کنند.
قلعه کیقباد
در منتهیالیه جنوبغربی روستای ایگل، پایین یک صخره سنگی، راهرو و زیرزمینی وجود دارد که نزد اهالی روستا به تخت کیقباد و یا قلعه کیقباد شهرت دارد.
آبشار ایگل در دامنه شمالشرق قله توچال واقع شده و از ارتفاع 2000 متری تا 2300 متری دارای باغات متعددی است و چشم انداز زیبایی از دامنه شمال توچال و همچنین گردنه لوپهنه دارآباد دارد.
در همین حین جوان های قدیم سرشار اززندگی با صدای گرمشون مهمانمون کردند
وای که چقدر این بهشت زیبا بود،دشت پر از گل های زرد و قرمز بود،لب ها همه خندان و دل ها همه در شور و شعف غرق ها بود
و حالا گوسفند سرایی با چشمه ای بهشتی که سیراب مان می کند...
کوه رو دورمی زدیم و ارتفاع می گرفتیم .کم کم مسیر رو به سنگی می رفت و جاهایی سفید پوش برف بودند و منظره را این سفیدی گرچه اندک،مخملین می کرد
آبشارها که از زیر برف های یخ زده بیرون می آمدند نمایان می شدند و ما مسیر سنگی و شیب نسبتا تندی رو طی می کردیم و بالاخره به گوهر نا پیدای زمین رسیدیم......
سنگ آرایش کوهستان نیست
هم چنانی که فلز،زیوری نیست به اندام کلنگ
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند
پی گوهر باشید
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد...
بالاترین آبشار ایگل ، عکسی یادگاری و به سرعت حرکت به سمت پایین،باد و بورانی شدید در راه بود
از اوج می آمدیم از جایی با فرش هایی از گلیم و بوریا
از آنجایی که می شد مثل علف ها حرف زد،با زبانی بی الفبا حرف زد....
در راه برگشت یکی از همنوردها رازی نا گفتنی را فقط و فقط برای 18 نفر اعضای حاضرکشف راز کردندکه از ادامه مطلب جداخوداری می کنم
برای صرف ناهار از میان درختان سر سبز گذر کردیم و بر روی صخرهای زیبا کنار آبشاری بلند با صدایی پرخروش ولی آرام ایستادیم
و در آخر پر از انرژی برای بازگشت به زندگی و هفته ای پیش رو عازم برگشت شدیم و این بار مسیر بالا را برای بازگشت انتخاب شد.
با درخت بادام گفتم که به خدا بگوید با من سخن بگوید
او هم شکوفه داد و گفت: خدا سخن می گوید
و ما از میان شکوفه های زیبا فرود آمدیم
ساعت 5 ماشین آقای حقیقی که گویی تمام روز را در خواب ناز سپری کرده بودند و مهمان شدنمان به بستنی به میزبانی آقای مهربان محمد نیا.