برنامه : قله بندعیش 91.9.17
رفت : دره دوچناران
برگشت : دره حصارک
لیدر و راهنما : استاد تاجبخش
سرپرست : آقای قربانی
عکاس : عباس حاجی زاده و حسین آدوسی
همنوردان :15 نفر
گزارش : جناب ح.آ
بالاخره گزارش حسین آدوسی رسید...و مثل همیشه یک گزارش متفاوت...
عرض شود که ...
گزارش این هفته بر عهده جناب ح.آ بوده و با وجود کلی پی گیری تا بحال به دستمان نرسیده... احتمالا توی ترافیک شلوغ عیالواری گیر کرده...
بهرحال از آنجا که می دانم همه تان منتظرید و هرروزه برای دیدن گزارش به ما سر میزنید، تصمیم گرفتم که فعلا عکسهای این برنامه را برایتان بگذارم...
عجالتا عکسهای برنامه خدمت شما ،تا ببینیم اصولا گزارشی در کار هست یانه
آتیه
بسمه تعالی
دره دوچناران، یکی از هفت دره تهران تصرف شد و ورود به آن ممنوع است.
دیروز بود انگار...
در اواسط دره دوچناران، درست بالای سر تهران، ...
تابلویی زنگ زده و کوچک افراشته شد. "این ملک خصوصی است."
مالک لبخند میزد و کوهنوردان را با تکان دادن دست بدرقه میکرد.
با نیسان پیکاپ سفیدرنگش، چند کارگر افغانی و نهالهای گردو را در منطقه جابه جا میکرد. ظاهرا قسمتی از دامنه غربی دره به عنوان مرتع جهت گردوکاری به او واگذار شده بود. کمی بالاتر استخری هم جهت آبیاری قطره ای احداث شد. اینکه او چگونه توانسته بود مجوز این ملک مرغوب در یکی از بهترین دره های تهران، با چندین چشمه و قنات چنددهساله و رودخانه دائمی را به عنوان مرتع جهت گردوکاری که معمولا همراه با وامهای کلان کم بهره است، دریافت کند، نقل صحبت کوهنوردان بود.
در طی چند سال مزرعه به سرعت رشد کرد، به جنوب و شمال دره گسترده شد، از ارتفاعات بالا رفت و دامنه شرقی را هم درنوردید و همچنان در حال پیشروی است. استخرها اضافه شدند، تابلوی کوچک زنگ زده، بزرگ و نونوار شد و دهها تابلوی دیگر نصب شد. حالا نگهبانان، سگهای وحشی را به سوی کوهنوردان رها میکنند و مانع صعودکوهنوردان از این مسیر به قله بندعیش میشوند. نام دره دوچناران به باغات دوچناران تغییر یافته، خانه و ویلاهای بسیاری از حریم رودخانه تا ارتفاعات منطقه ساخته شده و برخی از قناتها تخریب شده اند.
بدین ترتیب دره دوچناران، یکی از هفت دره تهران با چشمه ها، قناتها و رودخانه هایش، از مسیرهای متداول صعود به قله بندعیش و از سرمایه های طبیعی مردم تهران، با تمام خاطراتش تصرف شد و ورود به دره دوچناران ممنوع است.
نگهبانان میگویند بروید شکایت کنید، درصدد شکایت به داروغه بودیم که دوستی گفت چگونه ممکن است داروغه از تصرف یکی از دره های تهران با این وسعت بیخبر باشد، بعید نیست کدخدا هم شبها را در این ویلاها سپری کند.
زیر این آسمان تهران که دیگر چندان هم آبی نیست، کوهها یکی یکی در بند می شوند.
امروز ...
کمی پایینتر، درست بالای سر شهران، همانجا که میخواهی پای در دامان کوهستان بگذاری، ...
تابلویی زنگ زده و کوچک افراشته شده است. " این ملک متعلق به بنیاد تعاون ناجا میباشد."
نگهبان لبخند میزند و کوهنوردان را با تکان دادن دست بدرقه میکند.