برنامه : آبشار حقیقت-قله واریش 91.8.19
لیدر و راهنما : استاد تاجبخش
سرپرستان : آقایان گایینی و حسینی
عکاس : عباس حاجی زاده
همنوردان : 18 نفر
گزارش : آتیه
جمعه 19 آبان 91
6.30 صبح : ابتدای جاده کن سولقان...تونل های چینی ساز پروژه تهران-شمال..ایستگاه آبشار حقیقت! باکلی ماشینهای پارک شده کوهنوردانی که ظاهرا از ما سحرخیز تر بوده اند.
از کنارکارگاه چینی ها که در حال حاضر متروکه ای ست می گذریم... و مسیرواریش پیش روی ماست با شیبی کمی تند که برای شروع کار و مخصوصا برای تازه کارها نفس بُرخواهد بود.
آبشار حقیقت برای من یادآور خاطرات مهمی ست...در واقع شروع اعتیاد فعلی م از همین جا بوده... یادش بخیر...اواخر زمستان 87 ، پس از سالها بی ورزشی، برای فرار از روزمرگی کار-زندگی – خانه ،به امید گذران اوقات فراغت ،با گروه همراه شدم و آخر و عاقبت این شد که می بینید...یک معتاد به این جامعه تحویل داده شده...یک معتاد به طبیعت
حلقه معارفه امروز هم شیرینی خوران دارد...آنی برای دومین بار مادربزرگ شده و از تولد نوه ای "پسر "بسیار شاد (عجیبا غریباکه این "تب پسرزایی" نه تُرکی – نه ایرانی – بلکه جهانی ست!)
پسری به نام "جلیل" ...ظاهرا پدر جلیل مسلمان است...تولدت مبارک جلیل کوچولو
مسیر را پی می گیریم...گاه از راه و گاه بیراهه ...در کنار آبشار که اینروزها کم آب شده و تقریبا نامرئی، عکسی به یادگار میگیریم و بطری هامان را از چشمه کنار آبشار پر می کنیم.
آقا شجاع نم نمک حنجره اش را گرم می کند و کم کمک بساط آواز گروه هم براه است.
بین راه مراسم غافلگیری دوستان قدیمی گروه ،آقایان (دهروان و ماشی) را داریم که دوتایی خلوت کرده اند زیر درختان ...پس از این مچ گیری شیرین و بوسه های دید و بازدید ، همگی به طرف چشمه ادامه می دهیم.
9.15 صبح : کنار چشمه...صبحانه...لقمه ای از دست پخت آقا ماشی، نیمرو با چاشنی زیره و با هسته ای سیر ترشی... لقمه ای که نمی توان رد کرد...با طعمی بی نظیر...
میگن مردا آشپزای قابلی ن ! حالا دیگه باورم شد.
واریش :
در غرب دره كن در انتهاي تنگه ورديج دهكده و اراضي واريش قرار دارد. دهكده واريش داراي اراضي وسيع و درختكاري است كه به سختي آبياري مي شود. حدود اراضي واريش از شمال به كندر ـ از شرق به كن ـ از جنوب به ورديج ـ از غرب به كلاك است.
این روستا یکی از قدیمی ترین روستاهای منطقه است که نام آن از طایفه ای به همین نام که سالها پیش در این مکان سکنی گزیده اند گرفته شده است.زمستان این منطقه بسیار سرد است و روستا خالي از سکنه شده و همه به شهر می روند.
زمستان واريش پر از حيوانات وحشي است، شغال و گرگ و...
آبشار حقیقت : در فاصله 8 کیلومتری جاده امامزاده داود در سمت چپ منطقه زیبای آبشار حقیقت قرار دارد ، می توان ماشینها را در شانه خاکی روبروی همین منطقه و مجاور رودخانه پارک و به ارتفاعات زیبای این منطقه صعود نمود. آبشار حقیقت نسبت به سایر مناطق این محدوده کم آبتر است.
قله واریش : یکی از قلل ارتفاعات شمال غرب تهران (منطقه 22 تهران ، کن و سولقان) است .خط الرأس قلل 3 گانه واریش مشرف به روستاهای وردیج و واریش می باشد. از بالای این خط الرأس قلل بندعیش (یمش)(در شمال شرقی) ، سنگان ، پهنه سار و تالون در شمال و قلل واریش 1 و 2و 3 در امتداد خط الرأس در شرق قابل مشاهده هستند.
قلل3 گانه واریش مسیرهای دسترسی مختلفی دارد، و معمولا از ده واریش انجام میشود که کوتاهترست.
دوستان قدیمی همدیگر را یافته اند و جمع حال و هوایی دیگر پیدا کرده...مرور خاطرات مرحوم مظلومی...و من هنوز مانده ام که چگونه است که مردان خاطرات دوستی از دست رفته را یاد می کنند و می خندند!
10 صبح : حرکت به عزم قله...عبور از آبراهه ای خشک در این روز گرم پاییزی، گرچه همگی مان را به نفس نفس انداخته ولی بالاخره ما را به جاده خاکی می رساند که... حالا از اینجاست که می توانیم قله را ببینیم.
هنوز راه زیادی تا قله مانده...جاده خاکی را به سرعت به طرف شرق ادامه داده و کم کم ارتفاع می گیریم.
قله بند عیش در سمت راست به زیبایی جلوه گرست و قله پهنه حصار روبرویمان...روی یال حرکت می کنیم و حالا از گرما خبری نیست...
در پس تخته سنگی استراحتی کوتاه داریم ...آنی و دومینیک برای بازگشت عجله دارند. حاجی پس از اطمینان ازمسیر شناسی دومینیک ، اجازه برگشت می دهد و دونفر را هم برای استراحت جا می گذاریم و بقیه پس از سبک کردن کوله ها بطرف قله حرکت می کنیم.
و بالاخره ساعت 13 بر روی قله می ایستیم... قله واریش به ارتفاع حدود 3000 متر...عکسی به یادگار و 5 دقیقه استراحت و راه بازگشت را در پیش میگیریم.
حاجی تصمیم به بازگشت از روی یال دارد که من می دانم چه یال مصیبتی ست! فراز و نشیب های خسته کننده ... بنابراین کاملا زیر پوستی ! به بهانه ازگیل چینی حاجی را متقاعد می کنیم که همین مسیررفته را برگردیم.
و ناهار ساعت 15 مجددا در کنار چشمه است و با توقفی جهت برداشت ازگیل ، بالاخره در ساعت 17.30 پس از یک برنامه 11 ساعته طولانی همگی خسته و داغون ولی نشئه و دلشاد بطرف خانه براه می افتیم.
اینهم عکسی از ماری گردن کلفت در منطقه که آنی و دومینیک در برگشت و در زیر درختان ازگیل زیارت کرده اند! موقع ازگیل چینی مراقب باشید
و دوتا عکس زیبا از طبیعت پاییزی منطقه واریش توسط دوستان فرانسوی مون
پی نوشت : آنی و دومینیک ، همنوردان فرانسوی ما ، بزودی کشور ما را برای همیشه ترک می کنند و من نمی دانم چرا از حالا اینقدر دلتنگم...
در آرزوی جهانی سرشار ازصلح و آرامش
آتیه