برنامه : قله درفک از مسیر راجعون 14-12 . 3 . 91
سرپرست : استاد تاجبخش
راهنما : آقای قربانی
عکاس : میثم حیدری ( با تشکر از زهرا و علیرضا )
همنوردان : 20 نفر
هزینه برنامه : 40000 تومان
گزارش : آتیه
...بالاخره رفتیم درفک...بالاخره قله ما را طلبید...
6.20 صبح روز جمعه 91.3.12 با گروهی 20 نفره مرکب از 4 نفر خانم و 16 نفر آقا با یک دستگاه اتوبوس اسکانیای ترتمیز راه افتادیم طرف جاده قزوین - رشت...البته از اول هفته با توجه به نامشخص بودن تعداد دوستان آماده برای برنامه بین حرکت با اتوبوس یا مینی بوس دو به شک بودیم که بالاخره اتوبوس ردیف شد.
برنامه مان را 3 روزه نوشته بودیم...رفت جمعه و برگشت یکشنبه ... روز اول حرکت به طرف گیلان و شبمانی در رستم آباد-روستای شمام ( روستای آقا قربانی راهنمای برنامه ) روز دوم صعود یکروزه به قله از مسیر راجعون وروز سوم دریا...و برگشت قبل از شروع شلوغی جاده ها...آب و هوا را هم چک کرده بودیم که خوراکِ درفک بود...نه خیلی گرم و نه بارانی...صاف و آفتابی...گرچه به توصیه آقا قربانی پانچو هم برداشتیم...
موقع رفت کمی در ترافیک کرج و بعدش هم منجیل معطل شدیم...به رستم آباد که رسیدیم جوجه کبابی را که بچه ها زحمت تدارکش را کشیده بودند در فضایی جنگلی کنار جاده صرف کردیم که همزمان ناهار و شام مان را تامین کرد.
سر دوراهی شَمام همگی با بار و بندیل از اتوبوس پیاده شدیم و سوار بر نیسان راه افتادیم طرف روستای شمام... روستایی در 5 کیلومتری رستم آباد ...کوهستانی، سرسبز و زیبا ، خوش آب وهوا و با چشمه ای آب معدنی...
ساعت 17.30 شمام بودیم...امامزاده روستا جهت شبمانی هماهنگ شده بود با این حال آقا پسرای گروه ترجیح دادند که توی فضای سبز روستا و زیر درختان چادر بزنند... ما خانمها پناه بردیم به سالن وسیع امامزاده طاهر شمام...
بالاخره با سلام و صلوات خواب باش ساعت 11 شب اجرا شد. بیدار باش 4 صبح بود که بعداز آماده شدن دوستان و مجددا با نیسان و تمامی وسایل راه افتادیم طرف دوراهی شمام. سر دوراهی اتوبوس منتظرمان بود. وسایل اضافی و کیسه خوابها را گذاشتیم داخل اتوبوس و با کوله های حمله مجددا سوار نیسان شدیم.
حالا بگید ببینم، نظرتون در مورد بازی " وسطی" اونم قبل از صعود چیه؟... خیلی هیجان داره؟!؟ ...خوش میگذره؟!؟...به نظر من که قبل از صعود اصولا هر کار انرژی بَرممنوعه...اونم همچین اموری که احتمال آسیب را هم مطرح میکنه... بهرحال متاسفانه یکی از دوستان ما هم با سابقه مصدومیت قبلی در جریان" بازی وسطی" شب گذشته دوباره مصدومیتش عود کرد و مجبور به بازگشت به تهران شد و البته "ابی مرام " هم تنهایش نگذاشت... یکی دیگر از آقایان هم بنا به توضیحات راهنمای برنامه از صعود منصرف شد و در رستم آباد ماند...این شد که برای صعود 17 نفر بودیم.
با نیسان از توتکابن - دشتویل گذشتیم و ساعت 6.45 صبح به روستای راجعون رسیدیم...تابلویی در ابتدای مسیر فاصله مان را تا درفک 10 کیلومترنشان میداد. بسم ا... را گفتیم و براه افتادیم.
و مسیر از همان ابتدا جنگلی و زیبا با شیبی متوسط...جنگلِ" پَشنگی" ...با پاکوبی کمابیش مشخص که بهر حال محل آمد و شد محلی هاست...
آقا قربانی با همگی مان شرط کرده بود که وقت را نباید تلف کنیم و عکس تکی و ... ممنوع.چرا که مسیر طولانی ست و در بازگشت به تاریکی می خوریم...اتمام حجت شده بود...این بود که حاجی بدون توقف می تازید و ما به دنبال او...و همگی سراپا خیس عرق در این جنگل شرجی...ارتفاع که گرفتیم کمی هوا خنک تر شد...9.30 صبحانه ای سرپایی و دوباره براه افتادیم.
کم کم جنگل تبدیل به مرتعی شد سرسبز با گیاهانی بعضا به بلندی 1.5 متر و بوته های توت فرنگی وحشی و حلزونهای کوچولو که بین بوته ها و وسط راه دائما در آمد و شد بودند و حاجی نگران از له شدنشان زیر دست و پا به گوشه ای می راندشان!
و بعد دوباره جنگلی مه آلود و پر رمز و راز با درختانی کهنسال با قارچهایی که در نتیجه رعد و برق بر تنشان روییده...می بینید، درختان هم مثل من وشما زنده اند...همان طور که ما در پاسخ به استرس تبخال میزنیم درختان هم از رعد و برق می ترسند و قارچ می زنند!
بالاخره ساعت 11.10 به منطقه جیرانی (جیرونی ) رسیدیم...منطقه ای صخره ای و سرسبز با کلبه ای چوپانی و چشمه ای کم آب در لابلای صخره ها که جان میدهد برای چادر زدن و شب را بیتوته کردن...ما البته قصد شبمانی نداریم...ولی 10 دقیقه ای در کنار چشمه می آساییم...3 نفر از بچه ها به تشخیص سرپرستی در کنار چشمه می مانند و بقیه کوله هامان را سبک می کنیم و آب بر میداریم و راهی قله میشویم.
و حالا شیب واقعی صعود آغاز میشود...آهسته و پیوسته سینه کش صخره ای منطقه جیرونی را بالا می کشیم و به "پهن دشت " می رسیم ...و حالا بالای ابرها هستیم...
درفک کوهی با ارتفاع 2733 متر از سطح دریا واقع در رشته کوههای البرز مرکزی نقطه آغازین بلندیهای شرق دره سپید رود میباشد. رشته کوههای طالش تا مرز این دره پیش آمده واز آن پس قله درفک با کوهپایه های جنگلی انبوه( غرب وشمال) و دیواره ایی صخره ای و سترگ تمام دشت گیلان را در بر گرفته است .
قله درفک در در ۵۰ کیلومتری جنوب شرقی رشت و شمال شرقی شهرستان رودبار در استان گیلان و مقابل رستم آباد در بخش خورگام شهرستان رودبار واقع شدهاست و جلوه گر کوهی ستبر و زیباست. مناظر اطراف آن که شامل دشتهای سرسبز و کوهپایه های جنگلی انبوه و دیواره های صخره ای بلندی است چشم و جان کوهنوردان و طبیعت دوستان را نوازش میدهد. در دامنه های شمالی آن شهرهای رشت ولاهیجان وسیاهکل از جهت غرب به جاده قزوین- رشت وهمچنین دره سفید رود و از طرف جنوب نیز به منطقه دیلمان منتهی میشود.
نام قلهٔ درفک به روایتی از دال فَک ( دٌلفَک) آمده است که در گویش ديلمي، دال، نام پرندهای است از خانواده عقاب و فَک به معنی آشیان و آشیانه است. بنابراین دالفک، یعنی آشیانه عقاب. اما بر اساس روایت دیگری، نام درفک از قوم دربیک آمده که تیرهای از ساکنان حوالی دریای خزر بودهاند.
با توجه به شواهد موجود در سنگ های این ارتفاعات به نظر می رسد که در گذشته های دور درفک کوهی آتشفشانی بوده است.
جبهه های متفاوت درفک هر یک ویژگی های خاص خود را دارند که از جهات جغرافیایی وپوشش گیاهی از مناطق نیمه خشک ومراتع سر سبز تا جنگل های انبوه متغیر می باشد. بیشترین درختان این منطقه درمسیرجاده اصلی درختان زیتون و در ارتفاعات با درختان توسکا و افرا و راش برخورد میکنیم.مشکل اهالی این منطقه خصوصا هنگام صعود کمبود آب است یا به سخن بهتر عدم وجود چشمه ونوع خاک زمین این ناحیه که آب را به خود میکشد و به اعماق زمین هدایت میکند.
کاسه درفک به طول ۲ هزار متر و عرض هفتصد متر میباشد. از روی قله دهات اطراف رودبار کاملا مشخص است .در قسمت جنوب شرقی قله منطقه شاه شهیدان و دیلمان دره سفید رود وکوه رستم چال وسماموس در قسمت شرق قله ،منطقه شاه معلم نیز در قسمت شمال غرب به وضوح پیداست.
در کاسه قله ۱۰ الی ۱۵ کلبه سنگی وجود دارد که در فصول پاییز وزمستان خالی است وآبگیرهای کوچک برای استفاده دام ها و یک غار یخی به طول ۱۰۰متر و عرض ۴۰ متر در قسمت جنوب غربی کاسه وجود دارد که آب آشامیدنی اهالی از ابن غار تامین می شود. این غار به دلیل موقعیت خاص آن در تمام فصول سال پر از یخ میباشد ورودی آن بزرگ و سراشیب برفی تندی دارد. پوشش جانوری :خرگوش ، خرس ، گوزن ، شغال ، گرگ ، روباه ، و پلنگ گزارش شده است
مسیرهای معمول صعود به قله
1. روستای شیرکوه –> لارنه –> جیرونی –> قله درفک(جنوب غربی)
2.سیاهکل-> روستای شاه شهیدان –> ونه بن –> اربناب –> قله درفک (جبهه شرقی)
3.روستای راجعون –> جیرونی –> قله درفک (جبهه جنوب غربی)
4. روستای سیبن –> اربناب –> قله درفک (جبهه شرقی)
5. مسیر امام زاده نورالعرش –> ناوه –> اربناب –> قله درفک
. مسیر دفراز (جبهه جنوب غربی)6
. مسیر اسطلخ جان (جبهه غربی)7
8.مسیر کرده سرا (جبهه شمالی ) که خود شامل سه مسیر- شمال غربی – شمالی – شمال شرقی می باشد.
تصور کنید با توجه به ارتفاع دشت گيلان ( نزديك به صفر ) قله اي منفرد با ارتفاع بيش از 2700 متر تا چه اندازه ميتواند خوش منظره بوده و صعودي دلنشين را نيز در پي داشته باشد. برنامه صعود به قله با اینکه ارتفاع کمی دارد ولی از لحاظ طولانی بودن زمان دسترسی به آن ، وجود شیب زیاد در مسیر صعود و ارتفاع مفید قابل صعود ، یک برنامه ارزشمند کوهنوردی محسوب میشود.
البته باید گفت که طی کردن مسیرهای قله درفک بدون راهنمای محلی تقریبا امکان ناپذیر است. منطقه بسیار مه خیز است . بعضی میگویند وقتی اینجا مه بگیرد چارهای غیر از مرگ نیست.
سگهای منطقه را هم فراموش نکنید. سگهای درفک پس از سگهای سبلان ، وحشی ترین سگهای ایران محسوب میشوند.
استراحتی کوتاه و مجددا حرکت...پوشش گیاهی تغییر کرده و دامنه هایی نیمه خشک با بوته های گون وانواع و اقسام گیاهان دارویی چای کوهی و آویشن و ... که بوی خوشش مشاممان را پر کرده و دشتهایی پر از گلهای زیبا و هوا آفتابی با بادی نسبتا خنک...
احساس می کردم داریم کوه را دور میزنیم...مسیر طولانی شده بود... بالاخره روی یالی افتادیم که به گفته آقا قربانی فقط "یه خیز آهو" تا قله راه مانده بود...و البته بعدا فهمیدم یه خیز آهودر واقع 40 دقیقه راهه !!!
ساعت 13.30 بالاخره سنگ چین قله را از دور دیدیم . حالا دیگه مسیر نفس گیر شده بود و فشار هوا و کاهش اکسیژن داشت خودشو نشون میداد.
ساعت 13.45 روی سنگ چین بودیم...در واقع وسط کاسه قله به قطر 2 کیلومتر در 700 متر... و عقابهایی که بالای سرمان جولان میدادند...خدا قوت دوستان...عالی بود...
ما از جبهه جنوب غربی به قله وارد شدیم و چون برنامه یکروزه بود و قصد شب مانی در قله را نداشتیم پس از یکربع استراحت سنگ چین را دور زدیم و مسیر رفته را بطرف چشمه جیرانی برگشتیم...و حالا موقع برگشت شیب مسیر خودش را نشان میدهد... خدایا توبَه...
ساعت 15.15 کنار چشمه بودیم و با کنسروهای نجوشانده ناهاری روبراه کردیم و بچه ها نمازشان را خواندند و دوباره براه افتادیم و از جیرانی این "پارادایس" واقعی خداحافظی کردیم.
و برگشت مجددا از درون جنگل " پَشنگی "واین بار از" ییلاق ایشنی" و روستای "سِله گاه دَفراز" سر در آوردیم و ساعت 19.15 با پاهایی تاول زده... سوار بر نیسان آقا فرهاد موسوی بطرف رستم آباد برگشتیم.
و بعد شام در منزل یکی از آشنایان آقا قربانی صرف شد ( البته به خرج گروه ...وصاحبخانه مهمان ما بود) و بچه ها هر که خواست دوشی 5 دقیقه ای گرفت و سوار بر اتوبوس بطرف لنگرود حرکت کردیم.
ساعت 2 نیمه شب در پارکی در لنگرود چادر زدیم و صبح روز یکشنبه حدود ساعت 10 بطرف ساحل چمخاله حرکت کردیم و بعد از آب بازی و قایق سواری بچه ها پس از صرف ناهار در رستورانی بین راه (که آخرش هم میرزا قاسمی پیدا نکردیم و آرزویش بر دل من ماند....) در حالی که اتوبوس شده بود کلوپ شادی و خنده با هنر نمایی آرش و علیرضا... بدون ترافیک و با خیالی آسوده با خاطراتی خوش از یک برنامه واقعا " آس" (جنگل نوردی- قله – دریا) ساعت 9.30 شب رسیدیم تهران...
و صبح روز دوشنبه...من هنوز در خلسه درفک م...خدایا قدرت و عظمتت را شکر...
خیلی خیلی عالی بود...جای تمام بچه هایی که نتونستن بیان خالی...
توصیه هفته : پیشنهاد درفک رو هیچوقت رد نکنید...بهشتِ خداست...
سبز باشید
آتیه