حصارک.ارتفاعات دره دوچناران 91.1.25
کد مطلب : 123
تاریخ : سه شنبه 29 فروردين 1391 - 06:13

 

برنامه:حصارک.ارتفاعات دره دوچناران 91.1.25

لیدر و سرگروه:حاج آقا تاج بخش

سرپرستان:آقا عباس هاشم زاده/آقا رضا نظری/خانم گچلو

انضباطی:آقای محمدنیا/آقای حاتمی

عکاس: عباس حاجی زاده (با تشکر از خانم موید)

همنوردان:26 نفر

گزارش:فریده/زهرا


 

به نام حق

امروز هم عزم سفر به کوهستان را دارم.خدایم را شکر میگویم که اولین سفر کوهنوردی در سال 91 را تجربه میکنم.

در ساعت 6.10 از فرهنگسرای بهمن به سمت شمال غرب تهران به راه می افتیم.از فلکه اول شهران جاده ای باریک مارا به انبار نفت شمالغرب تهران می رساند.مینی بوس گروه با ورود به جاده خاکی کار ما را آسانتر می کند.مسیر ماشین رو است و خانواده های زیادی برای کوهنوردی یا استفاده از طبیعت و سفره خانه های اطراف به آنجا آمده بودند.

در ساعت 7 از مینی بوس پیاده می شویم و منتظر اقای مظلومی و همراهانش می شویم.در این فاصله حاج آقا با حرکات جنبشی.کششی حسابی بدنهارو گرم کردند.

بالاخره ساعت 7.30 با 26  همنورد اعم از13 خانم و 13 آقا(عجب تفاهمی!!) البته (شیر خانمها) دره را به سمت رودخانه پایین رفته و در کنار رودخانه مسیر را ادامه  می دهیم.صدای پای آب سکوت کوهستان را می شکند و ماییم که گوش به آواز طبیعت داده و سرمستانه پیش می رویم!هوا ابری ست اما باران هنوز تصمیم قطعی نگرفته که بیاید یا نه!!

دره دو چناران ( دره حصارك فرحزاد )در شمال غربي فرحزاد قرار دارد كه دره اي طولاني باديدگاههاي متنوع ، باغ ها ، چشمه ها و مسيري پرافت و خيز و مناسب براي راهپيمايي است كه از این مسير مي توان به امامزاده داوود رسيد.

در طول مسیر چشمه های زیادی وجود دارد.به گفته حاج آقا این دره از قدیم به 17 چشمه معروف می باشد.باغهای شخصی نیز در طول مسیر رودخانه وجود دارد.از دیدن این همه زیبایی سیر نمی شدیم ولی دلمان ضعف میرفت برای خوردن صبحانه.

 

در کنار چشمه های زلال این منطقه بسیار زیبا، به فرموده حاج آقا قرار شد ساعت ده و ده!!برای صرف صبحانه اتراق کنیم.رفتیم و رفتیم تا بالاخره در ساعت 10:15 در منطقه ای سرسبز با برپا کردن آتشی به مدت 40 دقیقه صبحانه صرف کردیم.جای دوستانمان که نبودن خالی!!

راس ساعت 11 عزم ادامه برنامه را می کنیم.3نفر از همنوردان عزیز در کمپ می مانند وبه اتفاق بقیه دوستان سینه کش کوه را بالا می رویم.هوا همچنان ابری ست و باران هنوز هم مردد!!

پشت سرمان نزدیک ترین قله بند عیش است وارتفاعی چهار شاخ مانند همسایه دامن به دامنش!قله نمه (کتل) در سمت راستشان.کمی دورتر از آنها در سمت چپ پهنه سار خودنمایی می کند.در سمت چپمان شاه نشین که پوشیده از برف و ابرهای سیاه است یک سروگردن از بقیه بلندترست.روبه رویمان دره فرحزاد و در سمت راستش دانشگاه علوم و تحقیقات.

حالا روی یال هستیم میوه ای و تنقلاتی می خوریم.قصد رفتن به چهارشاخ را داریم اما به دلیل احتمال بارندگی و دوستانمان که پایین در کمپ انتظارمان را می کشیدند در ساعت 13:30 به سمت پایین سرازیر شدیم.ساعت 2 را نشان می دهد.آتش همچنان به پاست.یک ساعتی به ناهار می گذرد.چای صحرایی روی آتش در هوایی خنک و ابری چه می چسبد!جای همه خالی...

راستی یادم رفت بگم امروز یکی از روزهایی بود که کوهستان رنگ آرامش و سکوت را به خود دید!!...

فکر می کنید چرا؟؟؟...چون عباس عاشق شده ست و در فکر یار!!و سکوت اختیار کرده!!!

ساعت 3 را نشان می دهد که به امر حاج آقا مسیر برگشت را پیش میگیریم.

باز هم از کنار چشمه ها عبور می کنیم اما از اواسط راه به سمت دانشگاه علوم و تحقیقات تغییر مسیر می دهیم.مسیر را به سمت انبار نفت ادامه داده تا به مینی بوس  می رسیم.کمی عقبتر آقای مظلومی و همراهانشان از گروه خداحافظی کرده و ما را ترک می کنند.

ساعت 6:10 را نشان می دهد که سوار بر مینی بوس شده و به سمت فرهنگسرا به راه می افتیم ودلتنگی هایمان را همانجا جا می گذاریم!چقدر خوش گذشت!چقدر زود تمام شد!...

ساعت 7:15...به لطف خدا جملگی صحیح و سلامت به مقصد می رسیم.

«خدا را سپاس»

                                                     تمام شد...

 


منبع : گروه کوهنوردی پرسون - پنجره ای به کوهستان
لینک این مطلب : http://www.window2mountains.comp123