دارآباد - دراز دره - پیاز چال - کلکچال- پارک جمشیدیه 90.7.15
کد مطلب : 96
تاریخ : سه شنبه 19 مهر 1390 - 06:13

برنامه : دارآباد - دراز دره - پیاز چال - کلکچال- پارک جمشیدیه
تاریخ : جمعه  90.7.15

رفت : دارآباد - دراز دره - پیازچال
برگشت : زین اسبی کلکچال - برجک - پارک جمشیدیه


لیدر و سرقدم: حاج آقا تاج بخش


سرپرستان : عباس هاشم زاده - کمال اسدی
مسئول انضباطی : آقای محمد نیا
عقب دار : ابراهیم حاجی زاده
عکاسان : فرشید علمداری - محمد شجاعی
تعداد همنوردان  : 22 نفر


گزارش : زهرا اسلام زاده

 

هزینه برنامه : 2000 تومان




بازهم جمعه ای دیگرو بازهم فرهنگسرای بهمن و بازهم 6 صبح.
درساعت 6.15 بازهم با دوستان دوستدار کوهستان و طبیعت راهی میشویم تا آدینه ای دیگر را باهم سپری کنیم.


ساعت 7 صبح به پارکینگ  دارآباد رسیدیم در آنجا دو دوست فرانسوی و سه نفردیگر که جامانده بودند به گروه ملحق شدتد. بعد از صحبت های آغازین آقای تاج بخش در مورد برنامه به اتفاق صعود آغاز شد.


یک روز خوب یک هوای خوب و یک گروه خوب همه چیز آماده است برای یک برنامه نیمه سنگین !


 

وقتی به دارآباد رسیدیم تغییراتی نسبت به چندسال قبل که آخرین بار به آنجا رفته بودم مشاهده کردم که مهمترینش ایمن سازی مسیر پاکوب با دورچینی لبه ها ی خارجی که به دلیل عرض کم در فصل برف و یخبندان خطر سقوط را افزایش میداد.


 

پس از  2 ساعت و نیم کوهپیمایی و گذشتن از سربند غلاک و کبوتر خوان و چال مگس در  ساعت 9.30 در زمینی مسطح کنار درختی بزرگ برای صبحانه ساعتی توقف کردیم . درحین صرف صبحانه خانم آنی همنورد فرانسوی به اتفاق آقای شجاعی چند ترانه سنتی فارسی را زمزمه میکردند که توجه همه را به خود جلب کردند.


ساعت 10 حرکت مجدد آغاز شد.بایستی دراز دره را به طرف گردنه پیازچال طی می کردیم.هرچه جلوتر میرفتیم تعداد صخره ها افزایش میافت و کم کم دست ها به سنگ شد ! بیشتر مسیر از گرده بود ( گرده به یال هایی با شیب زیاد گفته میشود که بیشتر از مناطق سنگی وصخره ای تشکیل شده باشد).

دست و پنجه نرم کردن باسنگ سخت و سرد برای من که تقریبا برای اولین بار دست به سنگ میشدم بسیار جذاب و مهیج بود.در قسمتی از گرده به نقطه صعب العبوری برخوردیم که نفرات با احتیاط و حمایت طناب توسط حاج آقا و فرشید و کمال موفق شدیم به سلامت عبور کنیم.

        

                  

 

هرچه میرفتیم انگار این سنگ ها زادو ولد میکردند و تمامی نداشتند!


در کنار آخرین چشمه دراز دره ( چشمه بهشت ) استراحتی نموده و دوباره به راه افتادیم.


پس از عبور از گردنه پیازچال و پابوسی از قله کلکچال که در سمت چپمان به زیبایی خودنمایی می کرد به طرف چشمه پیازچال سرازیر شدیم.


 

بالاخره پس از 4 ساعت سنگ و صخره نوردی ساعت 14.10  به کنار چشمه پیازچال درارتفاع 3300 رسیدیم وبرای صرف نهار همانجا اتراق کردیم.



حدود ساعت 3 بعداز ظهربه طرف گردنه زین اسبی کلکچال حرکت نموده و پس از عکسی یادگاری در گردنه  به طرف برجک براه افتادیم.پس از نماز در برجک به طرف پارک جمشیدیه حرکت کردیم .


 

در انتهای برنامه  پس از رسیدن به پارک جمشیدیه هوا دیگر تاریک شده بود. هرچه در روز زیبایی کوهستان تمام شدنی نیست در تاریکی چه خوفناک است!


در ساعت 18.30 به پای مینی بوس رسیدیم و این بود برگی دیگر از دفتر روزهای زندگی که به خوشی گذشت


منبع : گروه کوهنوردی پرسون - پنجره ای به کوهستان
لینک این مطلب : http://www.window2mountains.com/p96