نمارستاق - دشت و آبشار دریوک 99.3.23
کد مطلب : 504
تاریخ : شنبه 31 خرداد 1399 - 11:17

نمارستاق - دشت و آبشار دریوک 99.3.23

 

لیدر و راهنما : استاد تاجبخش

همنوردان : 5 نفر

عکس : مجتبی عارفی

گزارش : محمود غرات

 

با تشکر ویژه از آقای پاکزاد عزیز...


 

برنامه - روستای نمار، دشت دریوک، آبشار کوه اره یا کوهره، چهل چشمه مکان - جاده هراز، بین بایجان و بلده

منطقه نمارستاق_ منطقه ای کوهستانی در بخش لاریجان شهرستان آمل از شمال به چمستان نور از جنوب به منطقه رینه از شرق به شاه زید جاده هراز و از غرب به بلده ختم می شود.

 ساعت ۵ صبح از تهران با وسیله شخصی همنورد عزیزمان آقای پاکزاد   به سمت جاده هراز حرکت کردیم. صبح خوب و با نشاطی را با هوایی دلپذیر و چراغ‌های روشن شهر و رنگارنگ و چشم نواز آغاز کردیم.

بین راه در رودهن صبحانه را صرف کردیم. استاد تاجبخش لطف کردند حلیم خوشمزه‌ ای را خریدند و آقای عارفی هم زحمت خریدن نان بربری کنجدی داغ را کشیدند. صبحانه ای لذیذ و خوشمزه ای را خوردیم و به طرف آمل حرکت کردیم.

در ادامه مسیر از رینه و بایجان و بلده گذشتیم سپس دور زدیم و به دو راهی پنجاب و رستوران بنفشه رسیدیم و با دیدن تابلوی امامزاده عبدالمناف وارد جاده سمت راست آن شدیم. جاده ای کوهستانی که کم کم ارتفاع می گیرد و مشرف به  رودخانه ای خروشان و تپه های سرسبز و چراگاه های پر بار، گله های گوسفندان که از علف های تازه استفاده می کردند و باغ های گیلاس و آلبالو و گردو، اسب ها و کره اسبها که در دشت در حال چرا بودند، هوايي پاک و لذت‌بخش سراسر زیبایی و پاکی چشمان ما را نوازش می داد.

صدای پرندگان خوش آواز ‌، بع بع گوسفندان، شیهه اسبان و صدای خروشان رودخانه گوشمان را نوازش می داد و حال خوبمان را خوبتر میکرد.

این جاده 25 کیلومتری آسفالته که در بعضی قسمتها به علت سیل تخریب شده بود  پس از رد شدن از روستاهای متعدد همچون سوا و پلریه ما را به روستای نمار رساند.

 

 

ساعت ۹ به روستای نمار رسیدیم. ماشین را در ورودی روستا پارک کرده و راه افتادیم. در انتهای روستا و قبل از پل رودخانه زمین مسطحی را برای پارکینگ خودرو اختصاص داده بودند و تعداد زیادی ماشین و مینی بوس قبل از ما به پارکینگ رسیده و جماعت زیادی به طرف پاکوب در حرکت بودند.

 

 

ما هم مسیر پاکوب مشخص را ادامه داده و پس از یک ساعت به دشت دریوک رسیدیم. دشتی سرسبز و زیبا با آغل گوسفندان و جعبه‌های رنگارنگ مخصوص کندو های عسل و چراگاهی سرسبز و پر بار و شاخه های رودخانه که به صورت جوی های کوچک و بزرگ در دشت روان بود. کوهنوردان و گردشگران در این دشت زیبا چادر زده و شب مانی کرده بودند. چادرهای رنگارنگ و بساط صبحانه و خلاصه شور و حالی وصف نشدنی بود. 

 

 

در ضلع غربی این دشت إبشار امزنه چال خود نمایی میکرد و به علت ارتفاع کمترش کمتر کسی به سمت آن می رفت.

در ضلع شرقی دشت بلند ترین آبشار زمینی ایران به نام إبشار کوهره قرار دارد. این آبشار حدود صد متر ارتفاع دارد و از نوع زمینی میباشد و به روی سطح زمین از بالای کوه سرازیر می شود بسیار زیبا و چشم نواز بود.

 

        

 

اکثر گردشگران و کوهنوردان در کنار آن اطراق کرده ومشغول عکس گرفتن بودند.پس از نیم ساعتی استراحت به طرف إبشار امزنه چال حرکت کردیم.

تا اینجای برنامه گل گشتی و سبک بود.قرار بود گشتی کوتاه در ارتفاعات منطقه داشته باشیم.

 

 

با عبور از رودخانه پاکوب باریکی را یافتیم و ادامه دادیم.در میانه راه با گروهی از کوهنوردان کرجی برخورد کردیم . پاکوب باریک کم کم محو میشد و ما تصمیم به عبور از رودخانه و ادامه مسیر در سمت مقابل داشتیم ولی رودخانه چنان خروشان بود که نمیشد از آب گذشت...

 

کوهنوردان کرجی هم همراه ما بودند و طبق اطلاعات مختصرشان در مورد منطقه از چشمه ای به نام چهل چشمه نام می بردند که احتمالا از آنجا می توان به سوی دیگر رودخانه رفت...

 

 

بهرحال با عبور از پاکوب های نامریی و شسته شده به طرف چهل چشمه ادامه مسیر دادیم. حدود ۳ ساعت از این مسیر سخت و ناهموار و بدون پاکوب سمت چپ رودخانه گذر کردیم تا بالاخره به چهل چشمه رسیدیم.

چشمه ای بسیار زیبا و بزرگ گه از زیر صخره‌ای بلند با آبی بسیار زلال و شفاف به مقدار زیاد از زیر زمین بیرون آمده و به صورت آبشاری زمینی به طرف رودخانه روان بود.خستگی و سختیها فراموشمان شد...

بعد از چهل چشمه دشت لرا قرار دارد که مبدا صعود قلل کهون و ناظر بزرگ میباشد.

 

پس از دقایقی استراحت و برداشتن آب و گرفتن عکس یادگاری به علت ضیق وقت به سمت پایین و البته در مسیر پاکوب حرکت کردیم .

در میانه راه به گودالی حدود دو متر عرض و به عمق یک متر قرار داشت که آب گرم جوشان از زیر آن قل قل کرده و شبیه حوضچه های آب گرم می‌ماند و دو نفر هم در داخل آن نشسته و استفاده می کردند.

به دشت دریوک رسیدیم و نیم ساعتی استراحت کرده و کفش ها و جوراب های خود را که مملو از آب بود از پا در آورده و هوایی به پاهایمان که در کفش و جوراب خیس چروکیده شده بود دادیم. البته آقای عارفی عزیز که هميشه با تنقلات خوشمزه گروه را غافلگیر می‌کند اینبار یک ملون خوشمزه‌ و شیرین را از کوله‌ پشتی خود درآورده و میل کردیم چقدر هم لذت‌بخش بود.

در ادامه راه  به روستای نمار رسیدیم و به سرعت به سمت تهران حرکت کردیم.

در بین راه بستنی با شیر محلی را امتحان کردیم که بسیارعالی بود و با توقفی کوتاه در جاجرود و ناهاری دیر هنگام بالاخره به خانه برگشتیم و این گونه یک یرنامه سبک و گل گشتی با طی مسیر حدود 20 کیلومتر با خوبی و خوشی به پایان رسید.

 

                                                             


منبع : گروه کوهنوردی پرسون - پنجره ای به کوهستان
لینک این مطلب : http://www.window2mountains.com/p504