برنامه: قله بند عیش 96.7.14
لیدر و راهنما : استاد تاجبخش
سرپرست : امیرحسین پاکزاد
همنوردان : 9 نفر
عکس : محمدجواد گلزارپور
گزارش : محمد جواد گلزارپور
هشيار كسى بايد ، كزعشق بپرهيزد
وين طبع كه من دارم با عقل نياميزد
گرسيل عقاب آيد شوريده نينديشد
ور تير بلا بارد ديوانه نپرهيزد
مثل اكثر سه شنبه هاى اين هفته ها زمان اعلام برنامه جمعه كه شد متوجه شديم كه برنامه اين هفته قله بند عيش است .
كوله بار را بستيم و مثل هميشه قرار حركت ساعت ٥ صبح از جلو فرهنگسرا بهمن بود و من هم قرار شد در اتوبان همت نبش جنت آباد به گروه و مينى بوس با صفايش اضافه شوم .
راس ساعت مينى بوس ظاهر شد و مثل هميشه برنامه مطابق زمان پيش بينى شده پيش رفت ، بعد از پياده شدن در كنار انبار شركت نفت در ابتداى پارك كوهسار در ساعت ٦:٣٠ عكسى به يادگار همراه با همه اعضا گروه كه شامل ٩ نفر بود گرفتيم و به اين اميد كه طبيعت ما را در اغوش خود بپذيرد رهسپار قله بند عيش شديم .
مثل هميشه استاد تاج بخش با سر قدم بى نظيرش جلو دار گروه بود و بقيه در يك ستون پشت او در حركت ،
با طی دامنه های ابتدای مسیر به باغهای منطقه کوهسار رسیدیم. از ميان چند باغ گردو و گيلاس گذشتيم و به راهمان ادامه دادیم.
در ساعت ٨:٣٠ براى صرف صبحانه در جاى مسطحى بساط پهن كرديم و جاى دوستان خالى صبحانه مفصلى ميل كرديم و حاج اقا هم كه ترك عادت كرده بود فرصتى براى كمى خواب ( شايد باورتان نشود ) به گروه داد و دوستان هم كمال استفاده را بردند .
راس ٩ حركت را آغاز كرديم و حدود ساعت ١٠:٤٥ بود كه به یال اصلی زيباى قله بند عيش رسيديم ، يك فنجان چاى عجب چسبيد بعد از آن شيب نسبتا تند .
به علت صخره اى بودن اين قسمت بايد زير قله را تراورس مى كرديم ، اين قسمت از بند عيش بسيار چشم نواز بود ، بعد از طى اين قسمت در ساعت ١١:٣٠ به سنگچين زيباى قله رسيديم ، عكسى به يادگار گرفتيم و به خود ياد اور شديم كه ما هرگز قله ها را فتح نمى كنيم ما فقط به انها مى رسيم همين، اينها استوار سالهاست كه سر جايشان هستند و ما را به خود مى خوانند .
در سنگ چين قله ١ساعت به استراحت و گفتگو پرداختيم و در ساعت ١٢:٢٥ فرود به دره حصارك را آغاز كرديم و با يك شن اسكى حسابى ارتفاع كم كرديم و ناگهان خود را در آغوش پاييز در ميان درختان زرشك يافتيم .
حدود ١٣:٣٠ در انتهای يك باغ در كنار چشمه اصلی حصارک و استخرباغ براى صرف نهار بساط خودمان را پهن كرديم و جاى شما خالى نهار مفصلى ميل كرديم ، نوش جانمان :-)
مسير را در ساعت ١٤:٣٠ از سر گرفتيم و در ميان درختان پاييز زده به فرودمان ادامه داديم و گروه در شادابى كامل و خوشحالى اين صعود غرق بود و هر از گاهى اقاى غرات با صفا شعر زيباى مى خواند و صفاى كوه را صد چندان مى كرد ، چه لذت بخش است كوه در پاييز اگر دل بدهى به دلش و خود را رها كنى ميان طبيعت .
در ساعت ١٦:٥٠ به دانشگاه علوم و تحقيقات رسيديم و حاج اقا دستور نرمش داد ، بايد بگوييم ماشاالله به اين همه انرژى كه گمانم همه را اين سالها از كوه گرفته است .، حدود ٤٠ دقيقه اى به نرمشو بگو بخند گذرانديم و بعد به ادامه مسير پرداختيم و مثل هميشه سر وقت و قبل از تاريكى هوا به مينى بوس خودمان رسيديم كه نمى دانم چرا زمان فرود دوست داشتنى تر از صبح است :-)
به اين ترتيب يك كوه نوردى زيباى ديگر هم به پايان خودش نزديك مى شد و ما دلگرم به اين رفاقت ها از همان زمان به فكر جمعه بعد و قله ديگر بوديم .
باشد كه هميشه بر فراز و سرحال باشيم
به اميد روزهاى زيبا تر
با كمال احترام : جواد