قله پهنه سار از مسیر ده واریش 96.3.12
کد مطلب : 369
تاریخ : يكشنبه 28 خرداد 1396 - 05:32

 قله پهنه سار از مسیر ده واریش

جمعه 12 خرداد 96

 

ساعت حرکت : 5:30 صبح – فرهنگسرای بهمن

همنوردان : استاد تاجبخش ، آقایان رضایی ، غرات و پاکزاد

خانم ها تاجبخش، گچلو، جعفری و حاجیلو

عکس و گزارش: حاجیلو

سرپرست : استاد تاجبخش

مسئول آموزش و امداد : جناب رضایی


 

موقعیت برنامه

پهنه حصار نام رشته کوهی است در شمال غرب تهران و در مسیر جاده چالوس(بین جاده سولقان و جاده چالوس) که در استان البرز واقع می باشد. این رشته کوه از شمال به شهرستانک، از غرب به روستای خور و جاده چالوس و از شرق به روستای سنگان و جاده سولقان و از جنوب به منطقه وردآورد منتهی می شود. این کوه با نام های دیگری چون "پهنه سار" ، "پشته بند" و "گندم چال" نیز خوانده می شود. بلند ترین قله این رشته کوهقله پهنه سار با ارتفاع 3400 متر می باشد که یکی از مناطق مرتفع البرز مرکزی می باشد.

مسیرهای منتهی به قله پهنه سار

برای صعود به این قله سه مسیر اصلی به قرار زیر هستند:

1-   جبهه شرقی، امامزاده داوود، روستای سنگان

2-   جبهه جنوبی ، وردآورد ، روستای واریش

3-   جبهه جنوب غربی ، جاده چالوس ، روستای کندر

واریش روستایی از توابع بخش کن شهرستان تهران است. این روستا در دهستان سولقان قرار دارد. راه دسترسی به این روستا از طریق جاده تهران کرج و از بالای وردآورد و همچنین از طریق اتوبان همت، بلوار پژوهش، شهرک دانشگاه صنعتی شریف و نهایتا جاده وردیج می باشد.

 

با ورود به این جاده باریک و پر پیچ و خم و طی مسیر 12 کیلومتری به روستای وردیج با ارتفاع 1850متر از سطح دریا میرسیم. در ادامه مسیر به سمت روستای واریش با سنگ هایی با اشکال مختلف رو به رو میشویم که منظره جالبی را به معرض نمایش می گزارند، که به ارواح سنگی و یا آدمک جیان معروف است.

 

 

4 کیلومتر بعد از روستای وردیج و در انتهای جاده، به ده واریش به ارتفاع 2250 متر از سطح دریا میرسیم.

ده وارش روستایی بکر و سرسبز در دل کوهستان است که در انتهای جاده وردیج-واریش قرار دارد و این بن بست بودن مسیر به بکری و طبیعت آرام و دست نخورده این روستا و آرامش عمیق آن کمک شایانی کرده است.

همانطور که پیش تر گفتیم ده واریش یکی از مسیرهای صعود به قله ی پهنه سار می باشد که صعود به این قله از بالای روستا و از طریق جاده ای است که در جهت شمال شرق روستا امتداد می یابد.

 

گزارش برنامه

برنامه ما راس ساعت 7 صبح که به انتهای جاده وردیج رسیدیم و پس از توقف آقای حقیقی در پارکینگ روستا آغاز شد.

حرکت رو از دل روستای زیبای واریش به سمت قله پهنه سار آغاز کردیم و پس از حدود 1 ساعت پیاده روی در مسیری با شیب ملایم به دشت سرسبزی با چشمه های در دل اون به ارتفاع 2500 متر رسیدیم، اهالی این دشت رو سرچشمه می نامند که کوهنوردان برای صعوی به قلل پهنه سار و چشمه شاهی از اون عبور میکنند، و ما برای صرف صبحانه حدود45  دقیقه در این دشت توقف کردیم.

 

 

استاد تاجبخش به دلیل همراهی همسرشون پس از صرف صبحانه در همین محل توقف کردند و سرپرستی تیم رو برای ادامه مسیر به استاد رضایی و خانم گچلو سپردند، بعد از صرف صبحانه عزم قله کردیم بی همراهی استاد عزیز.

مسیر پاکوب رو پیش گرفتیم و پس از 1 ساعت پیاده روی پرشیب و کم شیب و گاها دست به سنگ شدن هایی در میانه تنگه ای در مسیرو عبور از دره نهایتا رسیدیم به محل سنگ توافق !!!

حالا این که سنگ توافق چی هست بماند، همین قدر بگم که سرپرست های محترم در نبود استاد نشون دادند که شاگردان خلف استاد هستند و در نبود ایشون هم تن به مسیرپاکوب اصلی و کم شیب و ساده نخواهند داد! این سنگ در میانه پاکوب اصلی قرار گرفته و یکی از نشانه های دره است و مخصوصن در هنگام برگشتن از قله اگر به این نشانه توجه کنیم مسیر رو گم نخواهیم کرد . جایی که دو مسیر کم شیب و پرشیب پیش روی ما قرار میده و بطور بدیهی مسیر بچه های استاد تاجبخش جز مسیر دوم نخواهد بود .

                                             

 

مسیر مذکور رو از میانه دره تا روی خط الراس پهنه سار طی کردیم تا رسیدیم به دشت زیبای پهنه سار با چشمه ساران و صدای آرامش بخششون ، دشتی پر از گلهای ریز زرد و بنفش و آبی، دشت زیبا و بی نظیری که به آدم روح تازه می دمید مخصوصا که بعد از یک هفته روزه گرفتن تو هوای گرم و تابستونی بسان این بود که وارد بهشت شدی، به به .......

و کلی عکس که باجناب خر، که شاید متعلق به این کوهنوردان بود انداختیم...

در دل این دشت سرسبز و خوش آب و هوا امامزاده ای قرار داره به اسم امامزاده بی بی زرین قمر آنچنان که نقل شده دو خواهر امام رضا (ع) که از دست حاکمان وقت در حال فرار بودند به این منطقه پناه می آورند.

این امامزاده دو اتاق داره که یکی قبر بی بی زرین قمر و دیگری استراحتگاه کوهنوردان هست.

ارتفاع این دشت بیش از 3000 متر است.

 

      

 

اینم چادر کوهنوردایی که از دیروز و از مسیر کرج اومده بودن و شب رو تو دشت پهنه سار صبح کرده بودند

            

 

بعد از کمی استراحت و کلی عکس انداختن تو دشت زیبای پهنه سار و لذت بردن از زیبایی ها و نسیم خنکش، مسیر رو به سمت قله اصلی پهنه سارادامه دادیم . و چه کیفی میده که تو مسیر آقای غرات شاعر و خواننده ی گروه با صدای بلند بخونن  و این شعر زیبا رو در دل کوهستان طنین انداز کنند....

 

پاییز آمد در میان درختان

لانه کرده کبوتر از تراوش باران می گریزد

خورشید از غم با تمام غرورش

پشت ابر سیاهی عاشقانه به گریه می نشیند

من با قلبی به سپیدی صبح

با امید بهاران میروم به گلستان

همچو عطر اقاقی لابه لای درختان می نشینم

باشد روزی به امید بهاران

روی دامن صحرا لاله روید

شعر هستی بر زبانم جاری

پر توانم آری.... !

میروم در کوه و دشت و صحرا

ره پیمای قله ها هستم من

راه خود در توفان در کنار یاران مینوردم

دارم امید که دهد روزی

سختی کوهستان بر روان و جانم

پاکی این کوه و دشت و صحرا

باشد روزی برسد به جهان

شعر هستی بر لب

جان نهاده بر کف راه انسانها را در نوردم

ره پیمای قله ها هستم من

راه خود در طوفان

در کنار یاران می نوردم

در کوهستان یا کویر تشنه یا که در جنگلها

رهنوردی شاد و پر امیدم

شعر هستی بودن و کوشیدن رفتن و پیوستن

از کژی بگسستن جان فدا کردن در راه حق است

شعر هستی بودن و کوشیدن رفتن و پیوستن

از کژی بگسستن جان فدا کردن در راه حق است

 

حدود یک ساعت بعد یعنی ساعت 1 ظهر به قله پهنه سار با ارتفاع 3400 متر رسیدیم و کلی جای استاد رو خالی کردیم و یادی از ایشون کردیم با یه " پیرمرد" گفتن دست جمعی و بلند (چشمشون دور) و بعد کلی عکس انداختن روی سنگ چین های قله و کلی حال خوب و خوردن اون پرتقال خنکی که آقای رضایی زحمتش رو کشیده بودند ( دستشون درد نکنه که خیلیییی چسبید) مسیر برگشت رو پیش گرفتیم.

 

 برای برگشت قله را دور زدیم و از روی نقاب برفی باقیمانده از زمستان رد شدیم و پاکوب مسیر اصلی را ادامه دادیم...

حدود ساعت 4 به محل استقرار استاد تاجبخش و خانمشون رسیدیم برای صرف ناهار ( بماند که استاد تو این فاصله چند قله اطراف رو صعود کرده بودند و وقتی ما رسیدیم تو دشت های اطراف مشغول چیدن گیاهان کوهی بودند) و پس از یک ساعتی استراحت و صرف ناهار کنار رود باریکی و زیر سایه ی دلچسب درختا، به سمت روستا و محل پارکینگ حرکت کردیم. ساعت 6 به مینی بوس آقای حقیقی .

 

اینم آقای حقیقی که از دیدن این صحنه که مشغول دست کاری کردن ماشینش بود، لرز به تنمون افتاد از یادآوری برنامه خرسنگ دو سال پیش !!! که خداروشکر بخیر گذشت و گویا فقط داشتن باطری عوض میکردن، خداروشکر...

 

                            

 

اینم از برنامه قله پهنه سار که به لطف خدا دعوت شدیم و با کلی انرژی مثبت و حال خوب بر میگردیم به دل زندگی شهری و کارو مشغله هاش،

بسم الله برای یه هفته کار و فعالیت حسابی و امید و انتظار برای جمعه بعد و دعوتنامه بعدی به دل کوهستان که بهشت خداست روی زمین  .......

                                                                            آمین


منبع : گروه کوهنوردی پرسون - پنجره ای به کوهستان
لینک این مطلب : http://www.window2mountains.com/p369