رهرو آن نيست که گه تند و گه آهسته رود
رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود
خيال قلم تيز, قدم برداشت و صورت حسن بر ورقي بنگاشت.
زمان اجراي برنامه: جمعه 13 اسفند ماه 1389
سرپرست برنامه: سرکار خانم گچلو
عکاس : سرکار خانم فغفوري آذر
گزارشگر :رضا نقدي
مسير : منطقه کلکچال
کلکچال را يخچال پربرف هم, معني کردهاند؛ اما در نزديکي آمل، پايتخت منوچهر پادشاه پيشدادي ايران در زمان پهلواني سام نريمان نياي رستم، کوهي و غاري به نام کلکچال (کرکچال) وجود دارد که آثاري از زندگي انسانهاي پيش از تاريخ در آن يافت شده است. به اعتقاد مردم محلي اين غار خانه ديو سپيد بوده است. (حماسهسرايي در ايران، ذبيحاله صفا).
در منظومه حماسي شبرنگ نامه، که در سده هفتم هجري و درباره رزم رستم با شبرنگ، فرزند ديو سپيد سروده شده است، از نخستين نبرد رستم و شبرنگ در کلکچال، سخن رفته است.
به اتفاق تعدادي از همنوردان عزيز بر فراز پارک سنگي جمشيديه از داخل دره حرکت آغاز شد.پيمايش اين مسير زيبا و چشم نواز با انبوهي از برف, را تيم ما با شرکت 22 نفر به رهبري جناب آقاي تاجبخش و سرپرستي سرکار خانم گچلو در روز جمعه 13 اسفند 89 حدود ساعت 7 صبح آغاز کرد .
بعد از صرف صبحانه از لطيفه هاي جناب تاجبخش بهره مند شديم ، به دلیل نامساعد بودن هوا و بدليل اينکه ارتفاعات برف زيادي داشت به اردوگاه کلکچال بازگشتيم . البته در مسير بازگشت همنوردان کمي بهمن راه انداختند و با گلوله هاي برفي که بعلت تازگي برف به سختي ساخته ميشد از خجالت يکديگر در آمدند.
در مسير بازگشت با دو نفر از همنوردان که از کشور فرانسه مهمان ما بودند هم سخن شدم از پاريس گفتيم و از ميدان باستيل و خيابان شانزاليزه و به لوور رسيدیم.
وقتي به پارک جمشيديه برگشتيم با نگاه کردن به ساعت فهميديم حدود 9 ساعت زمان صرف پيمايش اين مسيرکرده ايم .زماني که به دليل زيبايي و متنوع بودن اين مسير برايمان نا محسوس بود.
در آخر لازم است از همه همنوردان بخصوص خانم فغفوري آذر که زحمت عکاسي را بر عهده داشتند تشکر نمايم.
گزارشگر: رضا نقدي