آبشار تهران – قله وردیج – آبشار حقیقت 94.6.27
کد مطلب : 274
تاریخ : سه شنبه 7 مهر 1394 - 04:40

برنامه : آبشار تهران – قله وردیج – آبشار حقیقت 94.6.27

 

لیدر و راهنما : استاد تاجبخش

همنوردان : 5 نفر

عکاس : مجید کشانی

 

گزارش : محمود غرات


 

به نام خداوند بخشنده و مهربان

صعود به قله‏ وردیج                                                                 94/6/27              

 

من مناجات درختان را هنگام سحر،

نفس پاک شقایق را در سینه‏ کوه،

صحبت چلچله‏ ها را با صبح،

گردش رنگ و طراوت را در گونه‏‏ گل،

همه را می‏ شنوم،  می ‏بینم،

من به این جمله نمی‏ اندیشم،  به تو می‏ اندیشم،

ای سراپا همه خوبی،تک و تنها به تو می اندیشم                                              

فریدون مشیری

 

 تابستانی دیگر هم گذشت، اکنون باید دل خوش کنیم به آمدن پاییز، یک پاییز خوش‏رنگ، بدون دلتنگی و پر از امید و سلامتی، و ما آخرین جمعه تابستان را به صلاحدید استاد محترم آقای تاجبخش با صعود به قله‏ زیبای وردیج در غرب تهران بدرقه می‏کنیم.

 

 علت این انتخاب وضعیت ناپایدار جوی در ارتفاعات بود که توسط سازمان هواشناسی اعلام شد  و چون این قله نزدیک تهران و با ارتفاعی نه چندان بلند و مسیربعدی مان هم داخل دره است، انتخاب هوشمندانه‏ ای بود.

 

همراه با دوستان عزیز ساعت 5:30 جلوی فرهنگسرای بهمن سوار مینی‏ بوس شدیم و به سمت آبشار تهران واقع در بزرگراه شهید خرازی روبروی دریاچه‏ شهدای خلیج فارس حرکت کردیم. هوا بسیار خنک و پاییزی بود.

 

 ساعت 6:30 صعود را از آبشار تهران که چشم‏ انداز زیبایی از دریاچه‏ خلیج فارس دارد،آغاز کردیم. برای وارد شدن به مسیر کوهنوردی از پله های فضای سبز آبشار بالارفتیم. آسمان نیمه ابری بود و بوی خاطره ‏انگیز پاییز به مشام می‏رسید.

 

 

 

خورشید مانند گویی سرخ رنگ در هاله ‏ای از ابر بالا می‏آمد. چند دقیقه‏ ای روی تپه مشرف به دریاچه این طلوع زیبا را تماشا کردیم و عکس گرفتیم.

 

 

 

با ادامه مسیر بر روی یال به خط الراس رسیدیم و بعد از صرف صبحانه‏ ای دلچسب در پناه منطقه ای ایمن از باد ، مسیر صعود را در جهت غرب بر روی خط‏ الرأس قله وردیج ادامه دادیم.

 

 

ساعت 9:40 قله وردیج ( قله فرعی ) را زیارت کردیم.

 

 

 

همراه با دوستان کنار سنگچین قله چند عکس هم انداختیم وبا حرکت مجدد فرود آمده و مسیر را بطرف دره خوش آب و هوا و سرسبز وردیج ادامه دادیم.

 

 دیدن باغ‏های پر بارِ میوه و گردو، درختانی با برگهای سبز، زرد و قرمز  و راه‏پیمایی میان آنها واقعاً لذت‏بخش بود، به ویژه اینکه باغدارهایی که مشغول چیدن میوه بودند با رویی گشاده به ما میوه تعارف می‏کردند. در میان باغداران بانویی کهن‏سال،  شاد و سرحال همراه با پسرش مشغول میوه چیدن بود، روحیه و سرزندگی این بانو تحسین برانگیز و انرژی‏ بخش بود. بعد از خداحافظی از باغداران مسیر را ادامه دادیم. در طول راه اشعاری از حافظ را برای دوستان خواندم، در چنین هوای دلپذیری گاهی با نم‏ نم باران، اشعار حافظ زیباتر هم می‏شوند.

 

 

 

ساعت 12 به نزدیکی روستای وردیج معروف به روستای آدمک‏های سنگی رسیدیم.

علت این معروفیت به علت وجود تندیس‏های سنگی به شکل جمجمه سر انسان یا حیوانات در صخره‏ های کنار جاده‏ منتهی به روستا می‏باشدکه بر اثر پدیده‏ فرسایش به وجود آمده‏ است.

 

مسیر بازگشت از دره‏ بالایی وردیج به طرف یال واریش صورت گرفت. در میان دره به باغی رسیدیم که صاحب باغ، مترسک جالبی را با پیراهن و شلوار جین که هم قد و قواره انسان هم بود وسط باغ گذاشته بود؛ ما هم چند عکس با این مترسک متفاوت گرفته و راه را ادامه دادیم.

 

 

 

 

 در روی یال، روستای کشار (کشار بالا و پایین) و قله‏ های واریش یک و دو، پهنه حصار و بندعیش در اطراف دیده می‏شدند. پس از رسیدن به یال واریش به داخل دره هجده بهشت فرود آمدیم.

 

دره هجده بهشت علاوه بر زیبایی فراوان دارای چند چشمه است که با توجه به اینکه آخر فصل تابستان می‏باشد، بعضی خشک شده و بعضی هنوز مقداری آب دارند.

 

 

 

 ساعت 15:40 برای صرف ناهار و استراحت در کنار یکی از این چشمه‏ ها توقف کردیم. ساعت 17 مسیر را در دره به سوی آبشار حقیقت در جاده کن و سولقان ادامه دادیم.

 

 

 در پایان مسیر ساعت 18:30 پس از یک برنامه 12 ساعته سوار مینی ‏بوس که در جاده کن و سولقان منتظرمان بود، شده و راهی تهران شدیم.

                                                                                 محمود غرات

 

 


منبع : گروه کوهنوردی پرسون - پنجره ای به کوهستان
لینک این مطلب : http://www.window2mountains.com/p274