ولنجک – قله کماچال – هزارچم (مسیرلوله) – قله توچال 94.3.15
کد مطلب : 263
تاریخ : سه شنبه 26 خرداد 1394 - 06:29

 برنامه : ولنجک – قله کماچال – هزارچم (مسیرلوله) – قله توچال 94.3.15

 

لیدر و راهنما : استاد تاجبخش

سرپرست : نادر رضایی

عکاس : مجید کشانی

همنوردان :11 نفر

 

گزارش : فریبرز دلشاد


 

سرکوه بلند آمد سحرباد

                 زتوفانی که می آمد خبر داد

 سرکوه بلند ابر است وباران

               زمین غرق گل وسبزه ی بهاران

                                                            (مهدی اخوان ثالث)

 

  باسلام،جمعه15/03/94آخرین روز ازتعطیلات چندروزه خردادماه .طبق روال معمول درساعت5بامداد حرکت گروه ازمقابل فرهنگسرای بهمن آغاز وبااضافه شدن چند تن از همنوردان در طی مسیر درساعت    5.50 درمقابل ورودی پارکینگ تله کابین توچال درخیابان 26 ولنجک ، ازخودرو پیاده وشروع به طی مسیر نمودیم.

 

هنوز به ایستگاه اتوبوس های داخل پارکینگ که مردم را به ایستگاه1منتقل میکنند نرسیده بودیم که تغییر مسیر توسط لیدروراهنمای دوست داشتنی جناب استاد تاجبخش وپرش ازدیواره شمالی خیابان وحرکت درجهت اولین یال پیش رومارامتوجه مسیر تقریبی درمقابل مان نمود،شیبی تند و در اصطلاح غریب کش.بچه ها باجملاتی آهسته وزیرلبی،ضمن پیش بینی مسیری سخت،سربه سرهم گذاشته وهمدیگر را به شوخی می ترساندند.

 

پس از رسیدن به محوطه ای دربالای اولین تپه ها که 3منبع آب پلاستیکی ذخیره آب فضای سبزباشکلی مثلث گونه درآن قرار داشت به اشاره استاد توقف نموده تا ضمن برگزاری جلسه معارفه اولیه توجیح لازم نیز توسط ایشان به عمل آید.سپس درهوائی فرح بخش شروع به طی مسیر به سمت یال غربی توچال (کماچال ) نمودیم.

 

 

درهوای گرگ ومیش صبح گاهی،تمام توجه وفکر ما به سمت نگاه به خط الراس ومسیر های رو به سمت قله بود.وکمتر توجهی به زیر پای خود داشتیم.که این امر کمک شایانی به ما درهنگام بازگشت نمود که درزمان خود به آن اشاره میکنم.

 

باروشن شدن تدریجی هوا وطلوع آفتاب ،افرادشروع به استفاده ازتجهیزات ضدآفتاب مانند:کرم،عینک،کلاه،شال و...نموده که باز متوجه تغییر مسیر ،این بار به سمت راست وپائین شدیم . راهی فرعی که درانتهای آن چند درخت دربستری سبز انتظار مارا می کشید. وه که چه جایگاه دنج وآرامی، درختانی چند درکنارچشمه ای باآب خنک وجاری در غرب ایستگاه 2 ولنجک .محلی برای اولین استراحت وصرف صبحانه واین لذت ما وقتی کامل شد که باتوضیح استاد فهمیدیم این درختان تنومند درسالیان دور توسط ایشان ودیگرکوه نوردان،دراین محل غرس گردیده.

 

 

 

درساعت 8.20 پس ازریکاوری وصرف صبحانه ملوکانه مسیرصعود را به سمت بالا از سرگرفتیم،درمسیری فرعی ، کم ترددوخالی ازهیاهو های مسیر های اصلی،البته گاهی افرادی را در طی مسیر میدیدیم که بامزاح های استاد،گل خنده برلبان آنان وخود ما میشکفت.

 

 

دیگر آفتاب باتمام نیرو میدرخشید واگرنبود بادملایم وخنک صبحگاهی و قرائت اشعارخواجه شیراز توسط همنوردفرهیخته جناب غرات،شاید طی مسیردشوارتر میگشت.

 

 

 

 

درساعت  10 صبح به قله کماچال رسیده وپس از نفس گیری مختصر وثبت چند عکس توسط جناب کشانی، وارد مسیراصلی شده واندکی بعد خود را به پای چشمه ای درپائین ایستگاه5رساندیم.

 

 

باز هم توقفی کوتاه وپرکردن ظرف های آب به توصیه راهنمای گرامی، خبر ازادامه پرفراز ونشیب راه میداد، آری مسیر لوله (هزار چم ) نام جالبی بود نمی دانم بدلیل وجود لوله درمسیر به این نام نام گذاری گردیده بود یا به قول یکی از همنوردان بدلیل لوله شدن آدم ها درطی این مسیر (به نظر من هردو گزینه صحیح بود)

 

 

 

پس از طی تقریبی 1ساعت از این مسیرسخت درپای دیواره ای صخره ای به سمت چپ تغییر مسیر داده وبا گذشتن ازکنار دیواره خود رادر جهت یال غربی قله یافتیم.

در طی مسیر علاوه بر لوله های یاد شده تیر های چوبی آغشته به گازوئیل وروغن باقدمتی بیش از50سال  که کارانتقال برق به ایستگاه 7را برعهده داشتند بانظمی خاص جلوه نمائی می نمودند.وسکوتی خاص که گاهی بازمزمه های باد وگاهی نیز باخواندن جناب غرات شکسته می شد،براین جلوه گری می افزود.

متاسفانه باگذشتن از ارتفاع3000متری یک نفراز همنوردان دچار عارضه ارتفاع زدگی شده وادامه مسیر برای ایشان غیر ممکن گردید،که پس از اطمینان استاد به برگشت ایشان توسط عزیزی ایثارگر که سلامتی دوست همنورد را برافتخار فتح قله ترجیح داد،به طی مسیر ادامه دادیم.

 پس ازحدود45دقیقه وگذشتن ازکنار بقایای پرف درحال ذوب شدن، خود را درمسیراصلی پائین ایستگاه7 یافتیم. از نکات جالب این مکان حضور تعدادی گردشگر وکوهنورد فرنگی بود که ظاهرا باتله به آن مکان آمده وقصد بازگشت پیاده مسیر راداشتند وباتمام اشتیاق از بچه های گروه ما عکس وفیلم می گرفتند.

پس از رسیدن به ایستگاه مذکور در ساعت 14.15 وریکاوری کوتاه بچه ها به دستور استاد حرکت به سوی قله ادامه پیدا کرد.البته بعضی از دوستان به صعود تا همین مرحله قناعت نمودند و بقیه رهسپار به سمت قله.

 درساعت 15 گروه به بام تهران رسید(قله توچال) پناهگاه فلزی تازه رنگ آمیزی شده به رنگ نارنجی وپناهگاه سنگ چین جنب آن خستگی از چهره بچه ها برگرفت،پس از طی زمان کوتاهی که با گرفتن چند عکس یادگاری وتازه نمودن نفس گذشت،گروه راهی بازگشت به ایستگاه7 گردید.

 

 

 

استاد با صدور مجوز برای 2ایستگاه بازگشت باتله به گروه همه راشگفت زده نمود،چه می دانستیم که درادامه این ارفاق موقت را جبران خواهد کرد.

ایستگاه 5 درساعت 16 میزبان نهارواستراحت مختصر بچه ها بود وساعت   17 شروع حرکت پیاده رو به پائین، کمی که به سمت پائین بازگشتیم متوجه گردیدیم که مسیر بازگشت هیچ چیز از زییائی همراه باسختی مسیر صعود کم ندارد واصلا قرار نیست ماآرامش وآسایشی درطی مسیر داشته باشیم. درهنگام کم کردن ارتفاع توضیحات استاد درخصوص مسیر ها وقله های پیش رو، اشتیاق مارا برای صعود های آتی می افزودوبزرگی صعود امروز را به ماگوشزد می نمود.

پس از طی نمودن چند شیب تندویال به کمک شن اسکی وسرقدم های تند حاج آقا،پرتگاهی صخره ای وبلند با مسیری پاکوب باریک را درمقابل خود مشاهده نمودیم،استاد قراراست ما از این راه به پائین باز گردیم؟واستادبا جمله ای حکیمانه خیال همه ما را راحت کرد.بله این همان مسیر صعود صبح است با این تفاوت که آن زمان گرگ ومیش هوا وسر های رو به قله مانع از دیدن پرتگاه توسط شماشد وحالا برعکس....،خود را به خدا سپرده وباگوش دادن به توصیه های استاد که درمواقع حساس باذکر کلماتی به ظاهر تکراری(مواظب باش آقا،هاباریکلا،احسنت،دقت کن آقا...) ولی درباطن هرکدام بجا وتاثیرگذار. این گذر را نیز پشت سرنهادیم، حالا کم کم خیابان ابتدای تله کابین وجمعیت گذران درآن نمودار شده بودند.که آنها نیز باتعجب به ما ومسیر بازگشتمان می نگریستند. وشاید با خود میگفتند اینها راببین جاقحط بود که از اینجا به پائین می آیند.....

با نمایان شدن ماشین جناب حقیقی،پایان صعودی دیگر فرا رسید همراه باکوله باری از خاطرات زیبا وتکرار ناپذیر برای ما،جای همگی خالی

(لازم به ذکر است حقیر بدلیل اینکه درطول گزارش مجبور شدم نام استاد تاجبخش لیدر،راهنماوسرقدم گروه را به اختصار اعلام نمایم پوزش می طلبم)

 


منبع : گروه کوهنوردی پرسون - پنجره ای به کوهستان
لینک این مطلب : http://www.window2mountains.com/p263