سه شنبه به مورخ : 7 / 4 / 90
smsبرنامه : جمعه شمشک دیزین قله 4200 متری کلوم بستک .
برنامه 12 ساعت . 
لرزان و ترسان و دلهره ای اما شیرین!
4200 متری . . . ؟!!!
و سر آخر پنج شنبه بعد از ظهری و گردشی و تفریحی و پس از نیمه شب خوابی!
چیست در زمزمه ی مبهم دوست که مرا می برد اینگونه به ژرفای خیال؟!
جمعه به مورخ 10 / 4 /90 : بیدار باشی پر از انرژی
حاضر شدنی به سرعت
6:02 :انتظار و لبخند همیشگی حاج آقا روبه روی فرهنگسرا دم مینی بوس!
آتیه با چهره ای خندان بر یکی از صندلی های تکی!
جناب دومینیک (هم نورد فرانسوی) و همسر و مثل ما مشتاق!
هم نوردان همه حاضرند. فرمان حرکت صادر شد!
اما کمی جلوتر نیش ترمزی کوتاه و کوه نوردی که یا خواب مانده بود یا دیر جنبیده بود!
6:15 : حرکت آغاز و 12 ساعت بر ساعت شنی رفت!!
12:59:59 . . . 12:59:58 . . . 12:59:57 . . . !
و زمان در حرکت است . . . .
اول کمی خواب و بعد دیدن و نگاه کردن اطراف!
در پیچ و خم جاده ی اوشان-فشم
مسیر را از سمت راست یعنی به سمت میگون دربند سر و شمشک ادامه می دهیم!
اطراف سبز خوش رنگ!
دوچرخه سوارانی در تکاپوی رکاب زدن!
سکوت شکسته شد
حاج آقا قله ها را ومسیر دسترسی دیگری را به کلوم بستک معرفی کردند!
اما قله ای که ما قصد صعود به آن را داشتیم در پشت قله های دیگر پنهان بود!
گذر از شمشک و دربند سر و نرسیده به پیست اسکی دیزین
8:30 :و بالاخره در گردنه دیزین از ماشین پیاده و به سمت کوه و صعود حرکت کردیم!
جناب استاد: بچه ها دور بایستند. همه لباس مناسب دارند؟! بادهای شدید داریم!
سرپرست مشخص شد!
عمو جلال قبول زحمت کردن!
خانم دکتر مسـولیت انضباطی را بر عهده گرفتن!
و جناب خسروی هم انتهای گروه را داشتند!
برنامه امروز قله 4200 متری که روی خط الراس اصلی البرز مرکزی قرار دارد.
ویژگی اصلی این قله بادهای شدیدی است که از سمت غرب و شمال غربی می وزد.
کلوم بستک از مرتفع ترین قلل البرز است که به گفته ی محلی ها به خورتونک هم معروف است.خورتونک یعنی جایی که به هنگام سحر و با ورود اولین اشعه های طلایی خورشید بر سر قامت رعنایش جوانه میزند!
آزاد کوه در دورها بر قامتی در ابر و برف فرو رفته! سرکچال به خوبی پیداست!
صعود آغاز
عشق آزاد
پرنده ها آواز
باد در سماع
و ساعت و زمان و زندگی در جریان!
راه از بی راهه شروع شد
کم کم ارتفاع می گرفتیم و به آسمان نزدیک تر می شدیم!
10:00 : عاقبت برای صبحانه توقفی نیم ساعته کردیم. پشت دیواره های سنگی برای در امان ماندن از هجوم باد!
تلالو خورشید در رقص
باد در هیاهو
کوه ها نظاره گر
و ما در اوج!احسنت بر حاج آقا با این سر قدم!
حرکت نرم کوه ها
بالا و پایین بودنشان نسبت به دیگری
تنها و با هم بودنشان از آن بالا دیدنی بود! زیبا و یکتا . . . ! ستودنی و غیر قابل وصف!
12:15 : و حالا دیگر بر سر کلون بستک بودیم!
اندک دقایقی چشمانمان را روی آفتاب بستیم
نفسی تازه و آبی نوش جان کردیم
یادگاری کلوم بستک را ثبت کردیم
دقیقه ای به حرمت و احترام مرحوم اعتمادی فر که نامشان بر لوحه ای بر نوک کوه کوبیده شده بود سکوت کردیم و فاتحه ای فرستادیم.
خدایا نور و رحمت خویش را بر او ارزانی بدار.(آمین)
گروه دیگری از کرج بر سر قله بودند!
سرود ای ایران ای مرز پر گهر را سر دادند و ما نیز همرراهیشان کردیم!
آخ آخ که چه لذتی داشت آن بالا . . . !
زمان فرود نزدیک می شد!
برگشت از مسیر رفته شده آغاز شد.
شیب زیاد و مسیر سنگلاخی!
احتیاط شرط اول قرار گرفت!
سر و صدا فراوان شد
هر کسی چیزی می گفت و می خواند
همه شارژ بودند
جانی تازه گرفته بودیم
چشمانمان از دنیا دنیا زیبایی پر شده
قلبمان سرشار از عشق شده
هنوز هیچی نشده دلمان برای ارتفاع تنگ شده
سر آخر ساعت 4 شده
و راننده زیر پایش علف سبز شده
ناهار را در جاده ی اوشان در هملون کنار رود خوردیم.
ناهاری بسیار دلچسب
(از ادامه ی مطلب جددا خودداری می کنم )ساعت : 00:00:00
