دار آباد به کولک چال ۱۳۹۷۰۷۱۳
جمعه ای دیگر و باز شوق رفتن به آغوش طبیعت و کوهستان ،
این بار برنامه از دارآباد به سوی پیازچال بود و با هماهنگی قبلی اعضای گروه از مناطق مختلف تهران به هم ملحق شده وساعت ۶.۳۰ از دارآباد مسیر سنگفرش را در پیش گرفتیم ،
مسیربسیار شلوغ بود و خرد و ریز و پیر و جوان در تکاپو بودند . مسیر مشرف به دره را به خط مستقیم و مارپیچ را ادامه داده وساعت ۶.۴۵ در سربند غلاک توقف و جرعه ای آب نوشیده و قدری آب برداشته و به حرکت ادامه دادیم .
ساعت ۶.۵۷ دره زرد بند را پشت سرگذاشته و ساعت ۷.۰۵ دو آب سبز درود را در نوردیدیم .ساعت ۷.۱۵ به گرده کبوتر خان رسیده ساعت ۷.۲۵ و در کنار نهر آب و زیر دیواره سترگ توقف نموده و با گرفتن چند عکس این موقعیت بیاد ماندنی را به تصویر کشیدیم .
در ساعت 7.50 آبشار چال مگس از ورای صخره ها سر بر آورد و راهنما تصمیم گرفت تنوعی ایجاد نموده و بجای ادامه مسیر طناب کشی شده ، گروه را از راه کمرکش علامت گذاری شده هدایت نماید .
پس از عبور از دره به محوطه باز رسیدیم و در آنجا ترکیب زیبای درختان اطراف دره خصوصا سپیدار تنها ، با دورنمای کوهستان جلب نظر می نمود و پس از گرفتن چند عکس ادامه دادیم و در ۸.۳۷ به ابتدای باغچه خلیل رسیده و به سمت چپ تغییر مسیر داده و به سمت غرب ادامه دادیم . اینجا بود که فهمیدیم برنامه دارد جدی می شود .
ساعت ۸.۴0 جهت صبحانه اطراق نموده و تا ساعت ۹.۱۵ به خوردن و نوشیدن مشغول شدیم ، سپس به سوی ارتفاعات سمت غرب ادامه داده و در ساعت ۹.۲۴ چشمه نسترن را پشت سرگذاشتیم .
رفته رفته شیب مسیر زیادتر می شد . در ادامه راه بوته های تمشک نظرمان را به خود جلب نمود و دانه های خوشمزه آنها از چشمان تیز بین ما مخفی نماند . ساعت ۹.۵۶ به چشمه آب دو دره رسیدیم و قدری آب نوشیده و ادامه دادیم.
در ادامه همچنان افزایش شیب و مسیر مارپیچ را پیش روی خود داشتیم . کمی بعد به یک بلندی با سطح نسبتا هموار رسیدیم . درآنجا زیبایی و صلابت صخره ها و کوهستان بهتر لمس میشد .
سپس کمی به سمت شمال و در مسیر با شیب کمتر ادامه داده در ساعت ۱۰.۵۳ با آقای عبدالکریم کاظمی ویسری که ادعا می نمود دوران حکم فرمایی دیو سپید را به چشم دیده ملاقات نمودیم ، دراین حین متوجه دو موتور سوار شدیم که با مهارت از مسیر سنگلاخ راه خود را باز نموده از کنار گروه گذشته و رو به پایین دست از ما دور شدند .
گرمای هوا و شیبدار بودن مسیر اعضای گروه را تا حدی خسته کرده بود . ما همچنان راه می پیمودیم و در این حال یکی از همنوردان متوجه صخره بزرگ با سطح تخت در سمت راست مسیر شده و آرزو نمود چند دقیقه ای می توانست روی آن تخته سنگ دراز کشیده و لختی بیاساید.
ساعت ۱۱.۵۰ با کاترپیلار ، کرم زیبا و دوست داشتنی آشنا شدیم وگروه چند دقیقه ای را با او گذرانیده و سپس او را در آن محیط خشن به حال خود رها نمودیم تا از زندگی خود لذت ببرد
در آن حال از بین صخرها گذشته و به گردنه رسیدیم و قله کولک چال را در سمت چپ خود مشاهده نمودیم که زیر چشمی ما موجودات حقیر و گرما زده را ورانداز می نمود و اینجا تازه متوجه شدیم برنامه محکم و سختی را اجرا نموده ایم .
از بین صخره ها به سمت راست و سپس به سمت چپ ادامه دادیم ، درساعت ۱۲.۵۶ قدم بر قله کولک چال با ارتفاع ۳۳۵۰ متر گذاشتیم وپس از تصویر برداری و ثبت لحظات سرمست پیروزی و فتح قله به سمت مقابل مسیر صعود سرازیر شده و ساعت ۱۳.۲۰ به چشمه پیاز چال رسیده از آب گوارای چشمه نوشیده و استراحت نمودیم .
در ساعت 13.40 ادامه حرکت داده و ساعت ۱۴.۱۱ از گردنه کولک چال گذشته و در ساعت ۱۴.۵۰ به اردوگاه کلک چال وارد شدیم . در آنجا تعدادی زیادی کوهنورد همانند ما حضور داشتند ، در آن محیط گرم و صمیمی به صرف نهار و داستانسرایی پرداختیم . درساعت ۱۶ به راه ادامه داده و ساعت ۱۶.۱۲ تپه نور الشهدا را پشت سر گذاشته و سرانجام ساعت ۱۸ به مقصد یعنی پارک جمشیدیه رسیدیم و کوهستان ستبرو پر هیبت را با همه صلابت و سکوتش پشت سر گذاشته به سوی محیط پرهیاهوی شهرحرکت کردیم .