به نام خدایی که طبیعت را آفرید.
کوهستان توچال دارای سه پناهگاه بزرگ و مجهز به نامهای کلک چال و شیرپلا و پلنگ چال میباشد. پناهگاه شیرپلا در سال 1342 در ارتفاع 2750 متری ساخته شد.فاصله آن از میدان دربند شش کیلومتر و دارای اب و برق وجای خواب برای 150 نفر می باشد.
چشمه نرگس سرچشمه رودخانه دربند وابشار دو قلوهم در ارتفاع 3400 متری قراردارد.
باز جمعه آمد و عاشقان کوه بی تاب شدند.
من به همراه حاج آقا تاجبخش و خانم گچلو و آقای غرات عزیز با ماشین سواری خودمان رادر ساعت 6 صبح به میدان کوهنورد رساندیم. آقایان احسان و پیمان عزیزهم به ما ملحق شدند.
برای شروع دو مسیر پیش رو داریم.1_مسیر کنار رودخانه 2_ مسیرکوه یا تله سیژ. مسیر دوم را انتخاب نموده و بعد ازگذر از تله سیژ به ابتدای قهوه خانه ها می رسیم. در سمت راست ده پس قلعه را مشاهده می کنیم. بعد از گذر از دوراهی بند یخچال و دوراهی اوسون به پایگاه هلال احمر داودی میرسیم. از اینجا به بعد پا به دره صخره ای شیرپلا می گذاریم. مسیر کمی مشکل و دست به سنگ می شود ولی با وجود طناب گذاری و در بعضی از جاها پله های آهنی مسیر را راحت طی می کنیم.
به چشمه ای رسیدیم کمی آب برداشته و به آخرین کافه یعنی کافه آبشار دو قلو رسیدیم. پناهگاه شیر پلا در سمت روبرو خودنمایی می کند.در ساعت 8.50 در شیرپلا نیم ساعتی را در آنجا به استراحت و صرف صبحانه می گذرانیم.
ساعت 9.30 از پناهگاه که خارج شدیم مسیر شمالی که به یال چهار پالون و چشمه نرگس معروف است را انتخاب میکنیم. مسیر خلوت و زیبا و از کنار رودخانه همراه با آبشارهای کوچک می باشد. شعر خوانی آقای غرات هم در طول مسیربه گروه انرژی خاصی می داد.
گرچه برنامه اولیه ما چشمه نرگس ذکر شده بود ولی با توجه به شرایط دوستان شرکت کننده در برنامه و با صلاحدید حاجی برنامه به طرف چشمه پیازچال تغییر کرد.البته مسیر پیازچال سرسبزتر وقشنگتر بود.
دره زیبا و بکر را ادامه دادیم. ساعت 12 به چشمه پیازچال که رسیدیم 45 دقیقه ای را جهت خوردن میوه و استراحت توقف کردیم وتصمیم به برگشت از دارآباد گرفته شد.
به سمت گردنه پیازچال و از آنجا بطرف دره دارآباد حرکت کردیم. مسیری نو و ویژه که تا به حال افراد گروه تجربه نکرده بودند.
به سبب کاری که برای من پیش امده بود می خواستم از افراد گروه جدا شده و سریعا برگردم که حاجی با فرود من به تنهایی مخالفت کرد وهمگی مسیر را بطرف پارک جمشیدیه تغییر دادیم و با عبور از بیراهه های خشک مسیر همگی ساعت 4 بعدازظهر به پارک جمشیدیه رسیدیم وافراد گروه ناهار را در آنجا صرف کردند و من از گروه خداحافظی کردم.
برنامه در ساعت 17.30 در پارک جمشیدیه به پایان رسیده بود.