"کوهنوردی یک روش زندگی است. روشی که در آن یک سیب بین همه اعضاء گروه تقسیم می شود. روشی که در آن قوی ترین عضو گروه به پای ضعیف ترین راه می رود. راهی که رقابت ندارد راهی که به رهروانش حقوق نمی دهند و ایشان را نیازی به سوت و کف مشوقان در قله نیست. ناجی بی منت یکدیگرند. گروه می سازنند تا دل جوانان به سنگ بند کنند تا به ننگ بند نشود. مزدشان معراج روح است و تشویق شان نوازش باد. قانون شان عشق است و قانون گذارشان معشوق"
اين هفته برنامه بر اين اساس بود كه راهى پناهگاه اسپيد كمر شويم .
راس ساعت 5:4٠ به دوستان گروه كه ساعت 5.30 از روبروى فرهنگسراى بهمن حركت كرده بودند پيوستم و با دوستان به سمت دربند حركت كرديم و هر ده نفر خود را براى يك روز با نشاط آماده مى كرديم .
از همان دم صبح متوجه شديم كه هوا امروز عجيب دلچسب هست ، تميز و پاك بدون ذره اى الودگى شايد در سال يكى دو روز تهران آن هم براى چند ساعتى اينگونه است ( متاسفانه البته )
حركت به سمت هتل اوسون بود تا براى صبحانه آنجا باشيم ، در مسير چند عكس از كنار قهوه خانه هاي زيباى دربند گرفتيم و در كنار همان ها عده اى ما را با شير داغ مهمان كردند . جاي همه دوستان خالى .عجيب در آن هواى سرد چسبيد ( نوش جونمان - حقمان بود انصافا )
در ساعت 8:15به هتل رسيديم و در بوفه هتل همنورد عزيز آقاى كشانى گروه را به نيمرو و عدسي مهمان كرد و گروه ده نفره ما با صلابت و انرژى بالا و كلى كل كل صرف صبحانه كرد و بعد از آن رهسپار اسپيد كمر شد .
در مسير دره اوسون دو كوهنورد ديگر نيز با سگ زيبايشان به ما اضافه شدند و با سر قدم استاد تاج بخش و مثل هميشه مسيرهاي خاص و غير معمول ايشان و با بازي گوشي سگ خوشگل دوستان همنورد ( ساموئل) در حركت بوديم ،
با حرکت در دره اوسون و دوراهی که به سمت ایستگاه 5 ولنجک میرفت بیراهه ای را در پیش گرفتیم که بعد از گذر از میان صخره ها به اسپیدکمر می رسید...
در ساعت ١١:٢٠ به پناهگاه اسپيد كمر رسيديم ،
هوا بسيار سرد بود و باد شدیدی هم شروع شده بود...بعد چك كردن متوجه دماى ٧- شديم و بعد از چند عكس سريع خودمان را به داخل پناهگاه رسانديم و نیم ساعتی را در طبقه بالای پناهگاه گذراندیم.
پناهگاه اسپید کمر به عنوان اولین جانپناه و یا پناهگاه ایران در ارتفاعات شمالی تهران در سال 1326 یا همت و پشتکار کوهنوردان آن زمان و به ویژه با سعی و کوشش اقای محمد کاظم گیلانپور در محل اسپید کمر در ارتفاع 2810 متری بین راه اوسون و قله توچال ساخته شده است.
در آن تاریخ مسیر صعود به قله از طریق مسیر سربند/اوسون/اسپید کمر و قله بود که بدین منظور پناهگاه مذکور در ان نقطه بنا شد.علاوه بر مصالح محلی(سنگ و ماسه) اهک و گچ از تهران با قاطر تا اوسون حمل می شد و از انجا توسط کوهنوردان به محل ساخت پناهگاه برده می شد.
پناهگاه اسپید کمر در سال 1327 با کوشش عده ای از کوهنوردان و با هزینه آنان به اتمام رسید.نمای این پناهگاه به صورت مخروطی و درون آن دو طبقه بود که بالای آن برای خواب و طبقه زیرین مخصوص غذاخوری و نشیمن ساخته شده بود.
این پناهگاه در سال 1375 مرمت و طبقه فوقانی آن حذف شد.
پس از ساخت پناهگاه شیر پلا و تغیر محل صعود به قله پناهگاه اسپید کمر چندان مورد استفاده قرار نگرفت.این پناهگاه فاقد آب است ولی در دره پشتی چشمه ای زلال در دسترس است.
البته پناهگاه بعدها دوباره دوطبقه شد. در حال حاضر این پناهگاه 2 طبقه است و مساحت آن 14 متر مربع می باشد . طبقه اول ارتفاعی نزدیک 3 متر و طبقه دوم ارتفاعی نزدیک 2 متر دارد و راه 2طبقه از هم جدا است و از داخل به هم راه ندارند.
بعد از كمى استراحت و خوردن چاي و ميوه بيرون آمده و رو به بالا حركت كرديم تا ساعت 12.30 و ارتفاع حدود 3200 متري به صعود ادامه داده و بعد از چند عكس به سمت ايستگاه 5 توچال فرود را آغاز كرديم .
بعد از صرف نهار و گرم شدن در ايستگاه ٥ در ساعت ١٤:١٥ حركت به سمت پايين را از سر گرفته و با سر خوشى تمام و لذت بردن از ديدن تهران تميز خرامان خرامان به سمت پايين حركت مى كريم ، واقعا مناظر دل پذيرى ديديم تهران به اين زيبايي كمتر ديده بوديم بدون دود و آلودگي گويي شهر ديگرى شده بود .
بالاخره اين روز زيبا هم رو به پايان بود ودر ساعت ١٧:٣٠ ما به بام تهران رسيديم و سمت ولنجك و مينى بوس گروه حركت را ادامه داديم و در دل آرزو مى كرديم اى كاش تهران همه روزهايش مثل اين روز آبى و تميزو پاكيزه باشد اما دريغ كه همه آگاه به اين داستان بوديم كه فردا قبل از ظهر باز همان آش و همان كاسه بود ، آلودگى با تهران در هم آميخته است و ما اسيران اين شهر آلوده ايم . اما فعلا مى توانيم با همين عكسها سر كنيم . به اميد آينده !!
اراتمند دوستان همنورد عزيزم
به اميد جمعه اى ديگر و صعودى ديگر
جواد