دلم کمی خدا می خواهد،کمی سکوت،کمی آخرت
دلم دل بریدن میخواهد
کمی اشک ،کمی بهت،کمی آغوش آسمانی
دلم یک کوچه می خواهد بی بن بست و یک خدا
تا کمی با هم قدم بزنیم
فقط همین
سلام به همه دوستان ،،،،،،،،،اول بگم جای همتون خالی ،،،،یه روز فوق العاده زیبا با هوای بهاری تو دل زمستون،،،،،،برنامه راس ساعت ۶روبروی فرهنگسرا باجا موندن آقا جعفر به دلیل خواب موندن آغاز شد ،قرار بود این هفته بریم داراباد که با توجه به آلودگی هوا تصمیم بر این شد به سمت غرب تهران بریم …….
با وارد شدن به منطقه شهران معلوم شد قله بند عیش انتظارمونو میکشه،،،،
ساعت 6.50 از ماشین پیاده شدیمو با آماده شدن بچه ها در ابتدا پارک جنگلی کوهسار برنامه آغاز شد ،. خدارو شکر این جا هوا کمی خوب بود با گذشتن از کنار مخازن نفتی بزرگ کم کم شروع به قدم گذاشتن تو سر بالایی کردیم ..امروز مسیر بیشتر از همیشه شلوغ بود فکر کنم به خاطر آلودگی هوا همه پناه آوردن به مسیر های غرب،،،،،،
گروه های زیادی تو طول مسیر بودن که حاجی هم ماشالا با هر کدوم گرم میگرفت و بعضی موقع ها هم ساز وآواز دسته جمعی…..مسیر زیبایی بود .
سمت راست ما قله شاه نشین و سمت چپ ما کله قندی وقله واریش وپهن حصار هم در دور دست دیده میشد ،،وقتی حاجی میگه هیزم جمع کنیم خیلی حس خوبی داره …یعنی آماده بشین برای استراحت …بالاخره ساعت9 صبح در پناه دیواره ای برای صرف صبحانه توقف کردیم،،،،،
بعد از نیم ساعت دوباره آماده شدیم برای بخش اصلی برنامه…مسیر رو دوباره آغاز کردیم قله زیبای بند عیش در مقابل و دهستان کن سولقان و کشار در پایین دست دیده میشد ،،،،،
کم کم شیب تند اصلی مسیر آغاز شد وهمه رو به نفس نفس زدن انداخته بود جز حاجی لیدر ما که خدا وکیلی یه دونست…….باذکر این نکته که تو شیب تند باید به صورت زیگزاگ بالا رفت.
با پشت سر گذاشتن این شیب ،به زیر قله رسیدیم و شروع به تراورس به راست کردیم تا از مسیر مناسب قسمت صخره ای انتهای مسیر رو طی کنیم
و بالاخره ساعت11.20 بالای قله ایستادیم و واقعا حس زیباییست وقتی قله ای فتح میشه،،،،گروه دماوند هم بالای قله بودن که حسابی بازار احوال پرسی داغ بود..امام زاده داوود هم در شرق ما دیده میشد.
به دلیل وزش باد چند دقیقه ای بیشتر توقف نکردیم ،،،،،این دفعه مسیر رو در امتداد یال شرقی بند عیش ادامه دادیم ،،،،،این دفعه مسیر برفی بود ،،،خدا روشکر اینجا میتونیم یه ذره برف ببینیم ….
قرار بود به سمت فرحزاد بریم که با تشخیص حاجی به سمت دره حصارک فرود اومدیم ،،،،،چند دقیقه ای شن اسکی کردیم تا به پناهگاهی که برای چوپان ها ست رسیدیم و در کنار چشمه انتهای دره حصارک و در یک هوای فوق العاده بساط ناهار پهن شد ...
جمعیت زیادی اینجا نشسته بودند که هر از چند گاهی یکیشون حاجی رو میشناخت و احوالپرسی و این جور داستانا…..، یه توصیه مهم در اینجا لازمه که گفته بشه ..آقا با خودت چایی بیار آخه چند بار بگم .دلیل نپرسین فقط بیارین……
تقریبا یه ساعتی به استراحت پرداختیم و این دفعه وارد دره حصارک شدیم ،،،،،،دره ای زیبا که هر کی بره عاشقش میشه …از کنار باغ های گردو عبور کردیم ،،از کنار چشمه های زیبا عبور کردیم ،،،،از کنار صخره های زیبا عبور کردیم.از کنار آبشار های زیبا عبور کردیم ولی نمیشه از این آفرینش زیبای خداوند به همین سادگی گذشت،،،،،به قول حاجی این جور جاها قسمت هر کسی نمیشه ،،،،،خدارو شکر که مارو تو طبیعتش راه داده و لذت بهترین فرش دنیا رو به ماچشونده ،،،،،،،،،،
خلاصه تو این مسیر زیبا بازار عکس یادگاری داغ داغ بودو حاجی هم که هر از چند گاهی نکاتی رو در مورد طبیعت یادآوری میکرد که غبار غفلت رو که روی دل وذهن ما نقش بسته حسابی تکون میداد،،،،در بین راه حاجی پاش در رفت که ماشالا همونجا خودش جا انداخت ،،اینجاست که تجربه میتونه جون آدم رو نجات بده ،،حالا اینجا ما همه بودیم ومحیط دارای جوی خوب بود اما تو شرایط بد همیشه این اطلاعات پزشکی میتونه واقعا جون ادم رو نجات بده.در ضمن شماره امداد کوهستان ۱۱۲هستش که همیشه یادتون باشه،،،،،،
یه تجربه دیگه از زبون حاجی ،،،هر وقت جایی گم شدی مسیر رودخونه رو به سمت پایین برین ،حتما یه آبادی اونجا هست.
کم کم نشونه های زندگی شهری رخ نمایی میکرد ،،،،در آخر مسیر پر بود از باغ رستوران ……با یه تغییر مسیر کوچیک در انتهای مسیر دوباره به سمت درب اصلی کوهسار رفتیم ،،،،
پیست پاراگلایدر سوارها روبروی مخازن نفت دیده میشد و مردمیکه با ماشین اومده بودن تا هوایی عوض کنن و از این منطقه لذت ببرن غافل از اینکه نمیدونن برای لذت بردن از طبیعت اینجا باید از خواب شیرین زد وصبح زودعزم بند عیش کنن تا ببینن چه عیشی داره این بند عیش.
جواد سرخوشR.S