آری از پشت کوه آمده ام !!!
چه میدانستم این ور کوه باید برای ثروت حرام خورد.برای عشق خیانت کرد
برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد
برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند
وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم
می گویند: از پشت کوه آمده…
ترجیح میدهم به پشت کوه برگردم
و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد !
تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ…
سلام ،،،،،،،،،،توآخرین روز آبان ماه نود وسه وقتی که همه خواب تشریف دارن راس ساعت 6 قرار شد همگی جلوی درب اصلی فرهنگسرای بهمن جمع بشن حالا مقصد کجا ؟؟؟؟منطقه حفاظت شده خجیر ،،،،،،،،
راس ساعت برنامه با جمع شدن دوستان شروع شد اما همیشه عده ای قصد اخلال در کار رو دارن که همین باعث شد یه ربع دیر تر راه بیفتیم ،،،،، تو راه اقا محمد شجاع هم اضافه شدن تا کم کم جمعمون جمع بشه،،،
تو مسیر بازار بحث حول مسایل روز مخصوصا مرتضی پاشایی عزیز و مراسمش داغ داغ بود. خلاصه در انتهای بزرگراه بابایی حدود ساعت7 رسیدیم به درب اصلی منطقه حفاظت شده که چند دقیقه ای هم صرف صدور روادید وپیوستن سه تا از دوستان گذشت که در این لحظه رسیدیم به عدد 14مرد و 4نامرد ،،،
حدود یک ربع تو مسیر اسفالت طی کردیم که حاجی با حس جی پی اس ذاتی خود ،،دستور فرود رو صادر کردن وبقیه هم مشتاقانه به این امر لبیک گفتن ،،،،،بچه ها کم کم پیاده شدن و اماده برای گذروندن یه روز خاطره انگیز تو دفتر زندگی.دور از هیاهوی تهران و آلودگی هواش استارت زدیم .
پارک ملی خجیر، همانند پارک ملی سرخهحصار در شرق تهران و مساحت آن در حدود ۱۰۰۱۳ هکتار میباشد که از پوشش گیاهی و جانوری (پستانداران، پرندگان و خزندگان) برخوردار بوده و تحت حفاظت رسمی سازمان حفاظت محیط زیست ایران قرار دارد.
پارك ملي خجير از كوهستانهاي بلند و تپه ماهورهاي مرتفع و نيمه مرتفع تشكيل شده است كه ارتفاع آن از 1200 متر تا 2138 متر متغير است. اين منطقه از نظر آب و هوايي جزو اقليم هاي سرد به شمار مي رود.
قله هاي مهم پارك ملي خجير عبارت اند از : قله زلزله، بارجمالي، زيرك چال، سروكوه، آسمان كوه، گويداغ، جنگل سوخته و دربندك
منابع آبي در پارك ملي خجير عبارتند از:
رودخانه جاجرود كه پس از عبور از سد لتيان در پارك جريان دارد. همچنين چشمه ها كه آبدهي بيشتري نسبت به پارك ملي سرخه حصار دارند.
ازچشمه هاي مهم اين منطقه مي توان به چشمه باغ انگوري، باغ اناري، دره چنار، سنگ بندي، باغشاه، نايب علي ، سيدرضا اشاره كرد. كم باران ترين ناحيه پارك ملي خجير دره مركزي آن است
در همون ابتدا سوژه اصلی امروز به ما پیوست ،،،حالا اگه گفتین کی بود ؟؟؟؟؟؟؟یه سگ ،،،،،،،بعله درسته یه سگ،،،،،،که پارس کنان به طرف گروه اومد که یکی از دوستان با دادن کمی استخوان طفلک رو نمک گیر کرد و اونم شد پای ثابت امروز ما.غافل از اینکه نمیدونست لیدر گروه که حاجی باشه حالا حالا ها باید راه بیاد،اسم این سگ عزیز با خلاقیت دوستان غزال انتخاب شد .حالا چرا ؟من که نفهمیدم ،،،،
مراسم معارفه با حضور 14جوانمرد4شیر زن وغزال به عنوان عضو افتخاری بر گزار شد،بعد از معارفه وارد جنگلی از درختان زرد رنگ شدیم که به احترام ما فرشی از برگ هاشو زیر پامون پهن کرده بود واقعا زیبا بود جای همتون خالی،
در ساعت 8.30 حاجی اجازه صرف صبحانه رو صادر کردن حالا کجا؟جلوی یه ویلا توی منطقه حفاظت شده ،،،تعجب نکنید ،حتما برای از ما بهترونه ،،،
خلاصه بساط اتیش به کمک سرهنگ که استادی هستن در این زمینه بر پا شد و همگی نفسی چاق کردن برای یک پیاده روی نفس گیر،،،
ساعت 9.10 سوت حرکت نواخته شد و این دفعه زدیم تو دل دره و مسیری خشک در میان صخره ها که معلوم بود زمانی بستر رودخانه بوده ،،،،
فراز و نشیبها رو طی می کردیم. تو مسیر گله های گوسفند و سگ گله ها رو می دیدیم که چیزی رو به مافهموند ،،،جای اینکه غزال از ما محافظت کنه ما باید هواشو داشته باشیم ،بنده خدا از همه همنوع های خودش خجالت میکشید و میرفت پشت حاجی قایم میشد ،،یه بارم که افتاد ته یه دره لای تیغ میغا گیر افتاد که با رشادت سرهنگ توفیق ادامه حیات پیدا کرد ،،،دست مریزاد سرهنگ،،،،،،
کل مسیر با اجرای زیبای اقا شجاع وبقیه دوستان که حکم پسر پدر شجاع رو داشتن طی شد وبعد از حدود 3 ساعت پیاده روی استاد رضایت به10دقیقه استراحت داد که با همراهی دوستان به یک ربع افزایش پیدا کرد که جای بسی خوشحالی داشت،،،،
بعد از استراحت این دفعه زدیم تو دل نیزه زار به سمت سد ماملو ولی هر چی میرفتیم انگار خودشو از دست ما قایم کرده بود ،
سد ماملو (دروازه)، سدی است در دست ساخت در استان تهران، در ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی تهران، بر روی رودخانه جاجرود. هدف از احداث سد ماملو، تأمین آب کشاورزی، آب شرب و برق است.
دریاچه این سد حدود ۸۰۰ متر عرض و ۳۰۰۰ متر طول دارد.عمليات ساختماني سد ماملو در سال 1379 آغاز و آبگيري اوليه سد در ديماه 1386انجام گرديد.
خلاصه ساعت 13.30 به دریاچه سد دست پیدا کردیم و در سکوت اعجاب انگیز طبیعت بساط اتیش درست کردن و صرف ناهار بر پا شد که واقعا بعد از این پیاده روی در کنار صدای آب دست کمی از غذا خوردن تو پنت هاوس برج العرب دبی نداشت ،،،،
بعد از صرف غذا بازار عکس یادگاری گرفتن داغ داغ بود ،،،فکر کنم بعضیا اومدن عکس بگیرن و برن پشت سرشونم نگاه نکنن،،،خلاصه ساعت 3مسیر برگشت رو در پیش گرفتیم که با نزدیک شدن اقای حقیقی که آمده بود دنبالمون کمتر هم شد ،،،خداروشکر،،،،،
تو راه برگشت حاجی لیدر ما با دیدن بولاغ اوتی اونارو از فیض چیده شدن بی بهره نذاشت که آقای حقیقی هم که انگار به قصد چیدن اونا به ما پیوسته بود هم در این زمینه گوی سبقت رو از حاجی ربود وحسابی نسل بولاغ اوتی هارو، رو به انقراض پیش بردن،
بعد از چیدمان حاجی ،،حاجی هوس کرد چند حرکت تمرینی اندر باب بعضی مشکلات دوستان (کمر درد آقا حقیقی)توضیح بدن که همراه با به رخ کشیدن امادگی بسیار بالا حاجی به حاضرین بود که الحق جای تشویق داره،،،،دست وجیغ و هورا،،،،،
بعد از حرکات حاجی نوبت به حرکات اقا جعفر سرپرست عزیزمون رسید ،،،اشتباه نکنید از نوع حرکات ورزشی نبود،،،،پس چی بود؟؟؟؟؟ حرکات موزون .که حسابی خنده رو روی لبهای بچه های گروه نشوند.
ادامه راه هم اتفاق خاصی نیفتاد فقط نکته ای که وجود داشت غم هجران بود که تو چشای غزال نشسته بود که قرار بود تنهاش بزاریم ولی کار خدا رو چه دیدی شاید هفته بعد هم بیاد ،،،البته شاید با این همه راه که بردیمش فکر نکنم،،،،
سوار شدن ماشین پایان بخش این برنامه بود و دل کندن از سکوت و ارامش بینهایت خجیر با هوای پاکش ورفتن به سمت دود و الودگی تهران با سر وصداهاش ،،،،،موفق باشین
) R.S (جواد سرخوش