کوه
را دوست دارم
دوست دارم سرسختی هایش را
دوست دارم زیبایی هایش را
دوست دارم علف ها و گل های وحشی اش را
دوست دارم صخره هایش را و آب های زلال و گوارایش و هوای تازه و تمیزش را
دوست دارم نغمه پرندگانش را
پرواز عقاب هایش را
و دوست دارم پرواز را
با رشد نسبت جمعیت شهرنشینی و گسترش روزافزون آلودگی هوا در شهرهای بزرگ، لازم است از هیاهوی شهری و هوای آلوده آن هر چند کوتاه دور شده و قدم در طبیعت پاک روح انگیز روستا بگذاریم؛ جایی که بتوان آسمان آبی را به رنگ واقعی خودش نظاره کرد و از هوای تازه آن جانی تازه گرفت و ریهها را از هوای پاک و با طراوت پر نمود.
حدود ساعت 5 صبح روز جمعه مورخه 18/7/93 با حرکت از درب شرقی فرهنگ سرابهمن و در ادامه از مسیر انتهای اتوبان همت به سمت غرب –بلوار پژوهش –شهرک دانشگاه شریف –خیابان شهید اردستانی در انتهای شمالی خیابان تابلوی کوچک سفید رنگی با عنوان “روستای وردیج –روستای واریش” را دنبال و وارد جاده کوهستانی وردیج و واریش شدیم که جادهای است آسفالته و پیچ در پیچ به سبک و سیاق جاده امامزاده داوود، در امتداد رودخانه و درهای عمیق،
حدود ساعت 6 و15 دقیقه به وَردیج رسیدیم جایی که روستای کوچک و آرام در دل کوههای البرز میانی قرار گرفته، فارغ از همهمه و شلوغی شهر تهران، ساکت و آرام در دل کوهستان البرز جا خوش کردهاست.
پس از پیاده شدن از مینی بوس و تعیین مسیر از دره جدید خشکیده توسط حاجی و گذر از کنار باغهای زیبای فصل برگریزان پاییز که محصولات باغی از جمله گردو برداشت شده بود با مناظری بدیع از طبیعت دلنشین خزان که جلوه و شکوه خاصی داشت ، به راهمان ادامه دادیم در این مجال جمع آوری اندک باقیمانده گردو بر غنای سفره صبحانه صحرایی ما می افزود.
در مسیر عبور ما بوته های خاردار خشک شده مزاحم، ما را براین داشت تا شیطنتی نموده و آتشی بر پا کنیم که با تذکر به موقع و آموزشی حاجی از این کار منع شدیم.
حدود ساعت 8 و15 دقیقه بعد از 2 ساعت پیاده روی،در داخل دره جهت صرف صبحانه توقف نموده که تازه از سایه خارج و نور خورشید گرمای ملایمی به ما می داد.
بعد از نیم ساعت توقف صرف صبحانه وعبور از دره، به سمت یال حرکت نموده و از آن مسیر به راهمان ادامه دادیم مسیری با شیب ملایم و گاهی تند تا قله واریش . جایی بکر که هیچ گروهی دیگری برخلاف مسیر های کوهنوردی شمال تهران که برای همه آشناست، در ادامه راه دیده نشده بودند طوری که تصور می شد صدها کیلومتر با شهر فاصله داریم.
"روی گردنه،قبل از یال اصلی"
پس از رسیدن به قله واریش ( حدود 2800 متر ارتفاع) در ساعت 10 و 40 دقیقه و ربع ساعت توقف همراه با تماشای مناظر اطراف بخصوص قله پهنه حصار با زیبایی جلوه گری خاص و تامین انرژی با میوه ، روی یال حرکت و از مسیر18 بهشت و آبشار حقیقت به سمت جاده امامزاده داود به راه مان ادامه دادیم.
"قله واریش 1"
در مسیر برگشت با گروهی از موتور سوارانی که قصد عزیمت به قله واریش را داشتند مواجه شدیم ماجراجویی جالبی بود که با همه مخاطرات ممکن با تلاش و جسارت در مسیر صعب العبور (برای موتور سواری) پیش می رفتند.
در ادامه مسیردره 18 بهشت با شیب تندی برخلاف مسیر رفت روبه رو شدیم که مناسب شن اسکی بوده و همراه با سرعت و هیجان طی شد.
برای صرف نهار ساعت 14 به آبشار حقیقت رسیده و در زیر سایه درختان و کنار یکی از معدود چشمه های طول مسیر که از گزند خشکی کم سابقه امسال مصون مانده ، توقف نمودیم برای گروه جایی چنین زیبا که در مسیر مان ظاهر شد بسیار دلچسب و خاطره انگیز بود.
ساعت 15 و 30 دقیقه از بهشت پنهان خارج و ساعت 16 و 30 دقیقه به ابتدای جاده کن سولقان...و تونل های پروژه تهران-شمال با سرنوشتی نامعلوم و کارگاه های رها شده، رسیدیم.
علیرغم مسیر طولانی در پایان سفر هیچ گونه خستگی محسوس نبود چرا که تنوع مسیر مجال فکر کردن به سختی و فشار ناشی از آن را نمی داد.