خب دیگه...جام جهانی فوتبال و والیبال هم تمام شد و تیم های برتر جهان ثابت کردند که ...
رمز موفقیت نهایی در تمرین مداوم و مستمر است و پیروزیهای موقت و زود هنگام دلخوشکنکی بیش نیست...امید که ما هم در کوهنوردی ، به این اصول توجه بیشتری داشته باشیم ...
و اما آخرین برنامه ما قبل از ماه رمضان...
آنروز همه ما بودیم و خبری از جعفرو سجاد نبود... خبر آمد که جعفر بین راه بنزین تموم کرده ... وما هم البته ( به دلیلی که بعدا میگم ) مجبور بودیم که منتظر بمانیم ... بهر حال حرکت صبح با 45 دقیقه تاخیر آقا جعفر و سجاد شروع شد! ...
قبل از واریش ، حوالی ده وردیج پیاده شدیم و از صخره های زیبای منطقه وردیج دیدن کردیم و عکاس خوش اخلاقمان آقا کوروش هم برایمان سنگ تمام گذاشت...جای شما خالی ، اول صبحی حسابی کیفور شدیم...
در غربیترین نقطه شهر تهران و در امتداد جادهای کوهستانی و پیچ در پیچ، دو روستای کوچک و آرام در دل کوههای البرز میانی قرار گرفتهاند به نام وَردیج و واریش. روستاهایی که فارغ از همهمه و شلوغی شهر تهران، ساکت و آرام در دل کوهستان البرز جا خوش کردهاند.
دسترسی به این روستاها از طریق اتوبان تهران-کرج و از بالای وردآورد امکانپذیر است.. ارتفاع روستای وردیج از سطح دریا 1850 متر و ارتفاع روستای واریش 2250 متر است.به علت قرار گرفتن این دو روستا در موقعیت کوهستانی و غربی ترین نقطه شهر تهران و در مجاورت بادهای غرب به شرق تهران، عاری از هرگونه آلودگی تنفسی بوده و دارای آب و هوایی خنک میباشند.
وردیج، روستای آدمکهای سنگی!
وارد جاده وردیج و واریش که میشوید، پس از حدود 12 کیلومتر رانندگی در پیچ و خم جاده، به ورودی روستای وردیج در سمت راست جاده میرسید. تابلویی با عنوان «خیابان شهید وردیجی» نشانه ورودی روستا است. روستا به جاده نزدیک است و حدود 500 متر پایینتر قرار دارد.
در اطراف وردیج میتوانید دیدنیترین تابلوهای سنگتراشی طبیعت را مشاهده کنید. روستایی که در اطراف آن، هنرنمایی طبیعت در فرسایش سنگها و خلق مجسمههای بادساخته به چشم میخورد. اشکالی که بیش از هر چیز جمجمه انسان و بدن جانوران وحشی را برایتان تداعی خواهند کرد. اینجا قلمرو فرمانروایی آدمکهای سنگی است و به عقیده خیلی ها شاهکاری از طبیعت است. یک نگارخانه طبیعی و مسحورکننده!
برای تماشای این تابلوهای زیبای سنگی نیازی به ورود به روستا نیست. بدون این که وارد وردیج شوید، مسیر جاده را به سمت واریش ادامه دهید. فقط کافی است به صخرههای کنار جاده نگاهی بیندازید تا این اشکال زیبا را ببینید.
ساعت 7.50 برنامه را از ده واریش در هوایی گرم شروع کردیم...بین راه دیدم که ماشین های راه سازی ، اینجا هم ، به کار افتاده و بنا به صحبتهای آقای راهساز قرار است تا نزدیکی امامزاده ی قله !!! جاده سازی شود...خب دیگه ، فاتحه قله پهنه حصار هم داره خونده میشه...
از دره که خارج شدیم هوا خنک تر شد...ساعت 9.15 صبح حوالی آخرین فضای سبز ، توقف کردیم و 40 دقیقه ای به صبحانه و اختلاط گذشت...
ساعت 10 نشده بود که دوباره براه افتادیم...مسیر این بار به طرف راست و قله واریش است و نه پهنه حصار... در عوض ویو کامل و زیبا و شگفت انگیزی از رشته کوه پهنه حصار همراهی مان می کند
با طی فراز و نشیبهای مسیر قله و با سرعت عالی گروه و بدون معطلی ساعت 11 روی قله هستیم...قله واریش 1
استراحت مختصری داریم و این بار به طرف دره 18 بهشت به راه می افتیم ...دره ای ( در این فصل) گرم و سوزان که سایه ساردرختان، ایستگاههایی بهشتی را برایمان تداعی می کند...
چشمه ها رو به خشکی میروند...
به زحمت آبی می یابیم و ساعت 13.30 در سایه سار یک ایستگاه بهشتی می نشینیم به ناهار... که مهمان آقا سجاد قصاب هستیم...
حالا دانستید چرا صبح مجبور بودیم که منتظر جعفرو سجاد بمونیم؟!؟... آخه ناهارمون پیش اونا بود! اگه می رفتیم ناهار نداشتیم!!!!!!
بالاخره ساعت 3 بعدازظهر حرکت را ادامه می دهیم و بعداز یک آبگیری مفصل کنار چشمه آبشار حقیقت ساعت 5 بعدازظهر در خدمت آقا حقیقی راننده هستیم که جاده کن – سولقان آمده دنبالمان...با شربت آلبالو... دمت گرم آقا حقیقی...کارت درسته
و به نظرم جماعت گیر کرده در ترافیک کن – سولقان که هاج و واج ما موندن ، عمرن بتونن حدس بزنن ، این سرخوشا با این چهره های آفتاب سوخته از پشت کدوم کوه اومدن!!!!!!!!!
تا بعد
آتیه