به نام خالق زيبايي ها
ساعت شش صبح قرار است از جلوي فرهنگسرا به سمت سرخه حصار حركت كنيم . كم كم همه جمع مي شوند ميني بوس وفادار گروه به حركت در مياد ، در همين ابتداي راه عباس آقاي دوست داشتني ما هوس حليم ميكنه و چراغ اول حليم فروشي كه هنوز مغازه اش را درست حسابي باز نكرده را روشن ميكنه و با دست و دل بازي تمام ،همگي رو به حليم مهمون ميكنه و ثابت ميكنه يه دونس .
حدود ساعت هفت صبح در طلوع فجر به درب پارك جنگلي سرخه حصار مي رسيم . اينبار تركيب گروه از دوستان پيشكسوت و جوان تشكيل شده كه به نظر مياد مثل هميشه برنامه با طراوتي را داشته باشيم . دوستان قديمي هم كه خودشان را براي ديداري دوباره به پارك رسانده اند به گروه ملحق شده و ساعتي را در كنار هم با مرور خاطرات قديم مي گذرانيم .
در انتهاي مسير آسفالته و درختان پارك به شيب تندي مي رسيم كه استفاده از باتومها را مي طلبد . ساعت هشت به بالاي شيب مي رسيم و حلقه معارفه شكل مي گيرد و رسماً صعود شروع مي شود .
پس از طي نمودن مسيري ملايم كم كم ارتفاع مي گيريم و به بالاي يالي مي رسيم كه در سمت چپمان منظره شرق تهران است كه در آلودگي شديد هواي تهران به زحمت قابل ديدن است و در سمت ديگر سايت هاي نظامي پيداست . با احترام به قانون از گرفتن عكس منطقه نظامی اجتناب مي كنيم و به حركتمان در هوايي سنگين كه نفس كشيدن را مشكل نموده ادامه مي دهيم .
پس از رسيدن به بالاترين قسمت يال از سمت راست شروع به پايين رفتن مي كنيم و به دشتي بكر مي رسيم و اگر تا حالا تعداد انگشت شماري كوهنورد در مسير ديده مي شد اينجا اما هيچكس نيست و سكوت است و سكوت .
ناگهان گله اي از قوچ و ميش در دور دست ظاهر مي شود و همگي محو تماشاي آنها مي شويم . حالا ميشود گفت اينجا منطقه حفاظت شده سرخه حصار است و حيوانات در امن و امان و چه لذتي دارد تماشاي اين مناظر .
ليدر بزرگوار كه هر كلامش شنيدني و آموزنده است مي گويد من پس از اينهمه سال ، راهنمايي بهتر از حيوانات در مسير يابي نديده ام و هميشه در مسير يابي از رد حيوانات كمك گرفته ام .
حالا با بالا آمدن خورشيد و دور شدن از آلودگي هاي هوا نفس كشيدن هم راحتتر شده . حدود ساعت ده صبح به منطقه اي مي رسيم كه انبوهي از درختان سوخته آنرا فرا گرفته ، به گفته ليدر بزرگوار صاعقه اين بلا را بر سر آنها آورده است و البته شاید هم نتیجه بی دقتی موجودی دوپا باشد!
كمي جلوتر براي صبحانه اطراق كرده و بعد از افروختن آتش دور آن حلقه زده و صبحانه مختصري نوش جان مي كنيم .
دوباره حركت از نو و در صفي منظم گام بر مي داريم . آبشخورها و غارهايي كه براي حيوانات ساخته شده در گوشه و كنار به چشم مي خورد و هر لحظه احساس مي كني از اين منطقه شديداً حفاظت مي شود و اين از گله هاي قوچ و ميش و خرگوش و روباه و پرندگان مختلف كه مي بينيم مشهود است و اين چقدر خوبه كه همچي آرومه و از صداي مهيب تير شكارچيان خبري نيست
دوباره ارتفاع مي گيريم و اينبار در بالاي كوه منظره اي رويايي كه تا حالا فقط در فيلمهاي مستند ديده بوديم مي بينيم ، گله اي بزرگ شامل بيش از دويست سيصد قوچ و ميش كه از فاصله بيست متري ما عبور ميكنند و همه شگفت زده مي شويم . عكاس گروه سعي ميكند اين لحظه ناب را شكار كند .
حالا قله و ده تركمن پيداست كه به علت محدوديت هاي نظامي امكان ادامه مسير به آنجا وجود ندارد ، ظهر شده ، از دره اي شروع به پايين آمدن ميكنيم و دوباره در مسير مخالف در پي ليدر بزرگوار كه گويي منطقه را مثل كف دست مي شناسد از ارتفاعات بالا مي رويم
پارك ملي سرخه حصار در شرق تهران واقع شده ومساحت آن بیش از 9000 هكتارمي باشد.
از روزگار اغا محمد خان قاجارمنطقه جاجرود بعنوان قرق انتخاب گشت و در روزگار فتحعلیشاه همه منطقه جاجرود خجیر و سرخه حصار به صورت قرق درامد . در ۱۳۱۰ ه.ش حدفاصل اراضی و کوههای جاجرود و ورجین بنام تلوو هزار دره به این مناطق افزوده شد.در ۱۳۴۲ با الحاق کوههای اراکوه و قره اغاج به منطقه مساحت ان به حدود ۱۳۰۰۰۰ هکتار رسید.
پس از۱۳۵۰ به منظور قرق کامل منطقه بخشی از اراضی که در داخل منطقه قرار داشت مانند ده ترکمن از اهالی خریداری ومنطقه کلآ به شکارگاه سلطنتی تبدیل شد.
در ۱۳۵۸ این شکارگاه به سازمان محیط زیست واگذار گشت و یک قسمت از اراضی را بعنوان پارک ملی و قسمتی دیگر را بعنوان محیط حفاظت شده تعیین و بقیه در اختیار اهالی منطقه برای تعلیف دامداری گذاشته شد.
در نتیجه پارک ملی سرخه حصار به مساحت ۹۳۸۰ هکتار وپارک ملی خجیر به مساحت ۱۵۷۰هکتار و منطقه حفاظت شده جاجرود به مساحت ۵۱۶۵۰ هکتار زیر نظر سازمان محیط زیست قرار گرفت.
مجموعه جاجرود را می توان در اقلیم نیمه صحرایی ـ کوهستانی در شمال و شمال شرقی ایران قرار داد.آب و هوای این منطقه بطور کلی خشک است و تفاوت درجه حرارت روز و شب زیاد و میزان بارندگی سالانه حدود ۲۵۰ میلیمتر است.
بلند ترین نقطه مجموعه قله اراکوه ۲۶۴۹ متر و پست ترین نقطه ان دشت سنگ تراشان به بلندی ۱۱۰۰ متر از سطح دریا است. منابع اب مجموعه از دو رود مهم جاجرود و دماوند و تعداد زیادی چشمه های دائمی و فصلی تامین می شود
به علت نزدیکی به ناحیه گرمسیری ورامین از یک سو و متاثر از ارتفاعات البرز مرکزی از سوی دیگر و به دلیل داشتن پستی و بلندی های بسیار از نظر پوشش گیاهی دارای سیمای متفاوتی است.
همهسین ( ده ترکمن ) روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان تهران که در شمال شرقی تهران و هفت کیلومتری پارک جنگلی سرخه حصار قرار گرفتهاست وزیر نظر شهرداری منطقه ۱۳ تهران میباشد. محصول عمده اش غله و صیفی است و ساکنان آن ترکمن هستند.
از قدمت تاریخی آن تاریخ موثقی در دست نیست اما ساکنان آن در زمان پایتختی تهران در زمان آقا محمد خان قاجار در این منطقه سکنا دارند.زبان اصلی آنها ترکمنی و تغییر یافته به فارسی است.
و در نهايت پس از پشت سر گذاشتن چند پستي و بلندي به چشمه مي رسيم . منطقه اي زيبا كه درختان و چشمه آب گوارايش آنرا همانند قطعه اي از بهشت نموده بود . اولين بار بود كه به اين منطقه مي آمدم و اصلاً باورم نمیشد با چنين مناظري روبرو شوم .
ساعت نزديك دو عصر است آب ملايم چشمه و وضويي و تعظيمي به پروردگار براي اينهمه زيبايي و شكوه و دوباره آتشي و ناهاري و چاي آتشي كه بد جوري مي چسبد .
در مسير برگشت چند دقيقه اي بر خاكي كه از آنيم نشسته و در سكوتي محض با چشمان كاملاً بسته تأملي بر خويشتن خويش مي كنيم .
دوباره ارتفاع مي گيريم و پس از گذشتن از منتها عليه منطقه اي نظامي به مسير رفت بر مي گرديم و ساعتي بعد دوباره به پارك جنگلي سرخه حصار مي رسيم كه به دليل سردي هوا تقريباً خالي از جمعيت است .
ساعت پنج غروب است كه همگي سالم و سرحال سوار بر ميني بوس آماده برگشتن هستيم در حالي كه هنوز لذت برنامه اي با طراوت زير دندانهايمان است .
بشنو اين نكته كه خودرا زغم آزاده كني
خون خوري گر طلب روزي ننهاده كني
آخرالامر گل كوزه گران خواهي شد
حاليا فكر سبو كن كه در آن باده كني
"البته با رخصت از محمود آقاي گل"
اينهم عكس روز!!!