جمعه اول دی...شروع زمستان...شب یلدا را به شب نشینی گذرانده ایم و حالا استفاده بهینه از روز یلدا...یک کوهنوردی مفرح...
طبق پیش گویی "نوستراداموس" امروز قرارست که آخرین روز عمر زمین باشد...همگی به پیش گویی ش خندیده ایم...ته دلم اما ، به این فکرم که اگر باشد چه؟...اگر آخرین روزعمرمان باشد !؟...آماده ایم؟؟؟... هر چه باداباد! این آخرین روزمان را هم ، در کنارهم ودر کوهستان ...
هواشناسی بارش برف را در ارتفاعات اعلام کرده و حاجی لیدرمان با توجه به این شرایط برنامه ولنجک را اعلام کرده اند که بدون سرپناه نمانیم.
از بیراهه به طرف ایستگاه 2 حرکت می کنیم...بین راه معارفه همیشگی ست و اشاره حاجی به اینکه امروز آخرین همراهی رابا آنی و دومنیک داریم... بغض و ناراحتی آنی را که می بینم درمی یابم که ..."دوستی" مفهومی ماورای مرزهاست...فارغ از رنگ و نژاد، دین و آیین ، فرهنگ و زبان...
وِلِنجَک یکی از محلات شمال شهر تهران واقع در منطقه ۱ شهر تهران است.
این منطقه مرتفعترین منطقهٔ مسکونی تهران بهشمار میرود و به همین دلیل دمای هوا در آن نسبت به مناطق جنوبی ۵ تا ۷ درجه خنکتر است. خیابان اصلی آن که، همنام محله، ولنجک نامیده میشود به دلیل شیب تندش، در میان رانندگان مشهور است.
ولنجک از جنوب مشرف به بزرگراه چمران و از شمال محدود به دامنههای کوههای شمالی شهر، خصوصاً قله توچال میباشد.
خیابان ولنجک از ارتفاع ۱۶۵۰ متر از سطح دریا در جنوب آغاز و در ارتفاع ۱۸۳۰ متری از سطح دریا در شمال به پایان میرسد. بنابراین بین ابتدا و انتهای این خیابان ۱۸۰ متر اختلاف ارتفاع وجود دارد.
به دلیل آب و هوای خوب و همچنین وجود تله کابین توچال، بهعنوان یکی از مکان های تفریحی مردم تهران به شمار میرود.
راه آسفالتهای که از پایان خیابان ولنجک تا آغاز ایستگاه شماره یک تله کابین کشیده شدهاست به بام تهران معروف است و جایی مناسب برای پیادهروی میباشد.
در راستای این مسیر، چایخانهها و رستورانهای بسیاری برپا شده که در دنباله به زمینهای ورزشی پینتبال، تنیس، تیراندازی، اسکیت و باشگاه بدنسازی، و سرانجام به تله کابین توچال میرسد
8.50 صبح : به ایستگاه 2 می رسیم . تجدید قوایی مختصر داریم و مجددا به راه می افتیم.
بارش برف کم کم شروع میشود...حالا گورتکس و پانچو و دستکش های
زمستانی است که از کوله ها بیرون می کشیم و خودمان را در این هوای برفی زیبا که کم کم تبدیل به بورانی همراه مه میشود مجهز می کنیم...
آهسته و پیوسته... ایستگاه 3 ولنجک و بدون توقف بطرف ایستگاه 5...بارش برف شدیدتر شده ...
چه بهتر ! خیالی نیست! امروز تجهیزاتمان کامل است
11.50 صبح : ایستگاه 5 ولنجک ...مملو از جمعیتی که با تله کابین آمده اند بالا برای برف بازی...
به پناهگاه پناه می بریم که خوشبختانه نسبتا خلوت است.ظاهرا شب یلدا برای کوهنوردان بدجوری کارسازبوده !
ناهار و استراحتی مفصل در پناهگاه داریم و دیداری با دوستان قدیمی حاجی از جمله" آقا متقی" پدربزرگ حاجی
13.20 : آنی و دومینیک را برای بازگشت با تله کابین راهی می کنیم و خودمان بطرف اوسون براه می افتیم.
با احتیاط در میان مه فرود می آییم و دره اوسون تمام شدنی نیست. ولی لااقل از سوز برف یال ولنجک در امانیم.
حاجی خوش خوشان به بیراهه می زند و باران قشنگی هم شروع شده...
و بالاخره با عکسی یادگاری در زیر قندیل های هتل اوسون و آبشارهای پایین دست دره ، ساعت 16.20 می رسیم به مجسمه دربند.
تا بعد
آتیه
تندیس کوهنورد که در میدان سربند در محلهٔ دربند برپا است در سال ۱۳۴۱ توسط رضا لعل ریاحی، پیکرهتراش و نقاش ایرانی ساخته و سپس نصب شد.
ایدهٔ ساخت این تندیس در سال ۱۳۳۷ از سوی حسن وجدانخوش، از کوهنوردان با سابقه ایرانی پیشنهاد شد.
سرهنگ بیات، رئیس مرکز آموزش کوهستانی ارتش، مقدمات ساخت آن را آماده کرد و «مهام»، شهردار وقت تهران، هزینه ساخت مجسمه را پذیرفت. سپس امیر شاهقدمی، گروهبان ارتش و مربی کوهنوردی مرکز آموزش کوهستانی و مربی اسکی ایران به عنوان مدل به رضا لعل ریاحی معرفی شد و شهرداری هم مبلغ ۱۰ هزار تومان بابت ساخت مجسمه پرداخت.
سال ۱۳۳۸، یک سال پس از طرح این پیشنهاد مدل گچی آن آماده و در میدان سربند نصب شد، اما بارندگی و یخزدگی زمستان همان سال بود که دست و بخشی از بدن مجسمه را خرد کرد. این قسمت مدتها با پرچم ایران پوشانده شده بود تا اینکه در سال ۱۳۴۱ با پیگیریهای رئیس وقت فدراسیون، رضا لعل ریاحی تندیس سیمانی را آماده کرد که این مجسمه هنوز پا برجا است.