افراد شرکت کننده: 1- حاج آقا تاجبخش 2- آتیه 3- خانم رضوانی 4- رها 5- مهدی مظلومی 6- آنی 7- دومینیک 8- حاج احمد محمدنیا 9- عباس حاجی زاده 10- محمود غرات 11- محمود حاتمی 12- ئاسو آیت النبی 13- رضا نظری 14-آقای مطری 15- محسن تقی پور 16- خانم شهبازی پور 17- امیر گل محمدی 18- آرش
خدا رو شکر که بالاخره، اولین برنامه ی رسمی سال 91 گروه شروع شد.
خدایی کوه خونمون پایین اومده بود
ساعت 6:25 بود که طبق معمول زیر پل گیشا سوار مینی بوس شدم. چقدر خوشحال شدم از دیدن دوباره ی بچه ها.
میدون شهران هم چند نفر دیگه سوار شدن و ساعت 7 صبح اول جاده کن سولقان از مینی بوس پیاده شدیم.
مسیرمون آبشار حقیقت و قله واریش بود.
واریش : یکی از قلل ارتفاعات شمال غرب تهران (منطقه 22 تهران ، کن و سولقان) است .در فاصله 8 کیلومتری جاده امامزاده داود در سمت چپ منطقه زیبای آبشار حقیقت قرار دارد ، می توان ماشینها را در شانه خاکی روبروی همین منطقه و مجاور رودخانه پارک و به ارتفاعات زیبای این منطقه صعود نمود. آبشار حقیقت نسبت به سایر مناطق این محدوده کم آبتر است.
خط الرأس قلل 3 گانه واریش مشرف به روستاهای وردیج و واریش می باشد. از بالای این خط الرأس قلل بندعیش (یمش)(در شمال شرقی) ، سنگان ، پهنه سار و تالون در شمال و قلل واریش 1 و 2و 3 در امتداد خط الرأس در شرق قابل مشاهده هستند.
در غرب دره كن در انتهاي تنگ ورديج دهكده و اراضي واريش قرار دارد. دهكده واريش داراي اراضي وسيع و درختكاري است كه به سختي آبياري مي شود. حدود اراضي واريش از شمال به كندر ـ از شرق به كن ـ از جنوب به ورديج ـ از غرب به كلاك است.
این روستا یکی از قدیمی ترین روستاهای منطقه است که نام آن از طایفه ای به همین نام که سالها پیش در این مکان سکنی گزیده اند گرفته شده است.زمستان این منطقه بسیار سرد است و روستا خالي از سکنه شده و همه به شهر می روند.
زمستان واريش پر از حيوانات وحشي است، شغال و گرگ و..
قلل3 گانه واریش مسیرهای دسترسی مختلفی داره، و معمولا از ده واریش انجام میشه که کوتاهتره،ولی مسیری که ما رفتیم جاده ی امام زاده داوود، نرسیده به سولقان بود.
نشونه اش هم کارگاه راه سازی (آزاد راه تهران - شمال) و تونل های در دست احداثه که مدتی بدلیل همین عملیات راه سازی مسیر بسته شده بود ولی جدیدا دوباره راهی باز شده برای کوهنوردا. معمولا هم تعدادی وسیله نقلیه کوهنوردا توی شانه خاکی جاده پارک شده. البته دقت داشته باشین که همه جای جاده ی امام زاده داوود تا سلوقان کارگاهه راه سازیه و همه جا هم ماشین پارک شده ! (چه آدرس دقیقی دادم).
کمی بالاتر نزدیک دهانه ی تونل ها، حلقه ی معروف رو تشکیل دادیم و معارفه شروع و مسئولیت ها تقسیم شد. نکته ی جالب ماجرا، مراسم شیرینی خورونش بود. شیرینی چی؟ بلههههههههههه . . . شیرینی ازدواج عباس (داداش، برادر کوچیکه). بالاخره این داداش ما هم ازدواج کرد. ایشالا درکنار هم سالیان سال به خوبی و خوشی زندگی کنن و خوشبخت شن.
از همون ابتدا شروع کردیم به ارتفاع گرفتن. ابتدای مسیر شیب تندی داشت که مسیر رو سنگ چین کرده بودن تا بشه ازش عبور کرد.
به بالای دره که رسیدیم وارد یه دره ی بزرگتر شدیم که خیلی وسیع بود و پایین دره یه رودخونه بود. مسیر فوق العاده زیبایی بود.
طبق صحبت های حاجی باید تا انتهای این دره میرفتیم و اونجا صبحونه می خوردیم.
کمی که در امتداد دره حرکت کردیم، به کف دره کنار آبشار رفتیم و از اونجا به بعد مسیر رو از کنار رودخونه ادامه دادیم. واقعا مناظرش فوق العاده بود.
حاجی برامون توضیح داد که به این منطقه، 18 بهشت هم گفته میشه. چون 18 تا دره وجود داره که همه شون چشمه دارن و اسمشو گذاشتن 18 بهشت. جالب این بود که گروه ما هم 18 نفر بود و تازه اون روز 18 فروردین هم بود.
خلاصه همین طور هجدهی بود که دور هم جمع شده بود.
خدایی گشنه مون شده بود و حاجی هم میگفت انتهای دره ی آخر صبحونه می خوریم. به هر جایی که میرسیدیم بچه ها داد میزدن به به!... به به!... یعنی حاجی بذار همین جا صبحونه بخوریم. ولی آخرش هم رفتیم انتهای دره. ساعت 10 بود که رسیدیم به محل صبحونه. جای خیلی باصفایی بود، آتیش روشن کردیم و تا 10:45 صبحونه خوردیم.
بعد از صبحونه، از انتهای دره رفتیم بالا و بعد از عبور از مسیری که آبراهه ای خشک به نظر می رسید و شیب ناپیداش همراه با گرمای هوا حسابی به نفس نفس انداخته بودمون... تازه رسیدیم به جایی که حالا می تونستیم قله رو ببینیم! هنوز به روی یال هم نرسیده بودیم! مسیر زیادی در پیش داشتیم.
بین راه به دستور حاجی، مراسم حرکات چرخشی و کششی شروع شد. در واقع خستگی در می کردیم.یک... دو... سه... چهار . . .
یه عده هم به بهانه ی اینکه نکنه این حرکات به کوله هامون آسیب برسونه می خواستن از زیر کار دربرن
دوباره راه افتادیم و ساعت 1 بود که کنار یه تخته سنگ توقفی کردیم تا یه چیز سبکی بخوریم.
این جا تصمیم بر این شد که 4 نفر از دوستان بمونن تا ما بریم قله و برگردیم.
حالا در ارتفاعی بودیم که بقایای برف زمستون دیده میشد.نزدیک ساعت 2 به قله رسیدیم( ارتفاع حدودا 3000 متر ) و چه منظره ی زیبایی روبرومون بود. سمت راست قله ی زیبای پهنه سار. روبرو قله ی بعدی واریش ، پشت سر ارتفاعات توچال و کمی اونورتر قله ی بند عیش. خیلی زیبا بود.
بعد از گرفتن چند عکس یادگاری، فرود رو آغاز کردیم. کمی پایین تر از قله،در جایی ایمن از باد، به پیشنهاد حاجی همه دراز کشیدیم و خودمون رو 5 دقیقه ای از دنیا رها کردیم. یکی از بهترین قسمت های برنامه بود.
بعد از پنج دقیقه راه افتادیم و یه تیکه هم با سُر خوردن پایین اومدیم که خیلی چسبید.
این بار حاجی تصمیم گرفت که برای صرفه جویی در وقت، از داخل آبراهه و انتهای دره برنگردیم و از یه مسیر جدید برگشتیم . در واقع از روی یال و با عبور از چند تا فراز و نشیب و در آخر هم یه شیب تند رو پایین اومدیم که با این مسیر طولانی و بعد از بخور و بخواب عید ! دیگه واقعا کارسختی بود.
نهار رو داخل دره ساعت 4:30 خوردیم و دوباره راهی شدیم.
حدودا ساعت 7بعداز ظهر بعداز یه برنامه 12 ساعته طولانی بود که رسیدیم به جاده ی امام زاده داوود و چه ترافیکی بود. با نظم کامل شروع کردیم به حرکت از کنار جاده و مردم با جمله های متفاوت و با مزه ای ازمون استقبال میکردن. کوهنوردان هرگز نمی میرند و . . .
مینی بوس یکی دو پیچ پایینتر وایساده بود. همگی سوار شدیم.
راستی تولد آتیه بودش امروز و برامون بستنی خرید. ایشالا تولد 160 سالگیت قله ی دماوند.
من ساعت 8:45 زیر پل گیشا پیاده شدم و اولین برنامه ی سال 91 به خوبی و خوشی تموم شد.